تشنه درد توام وز پی درمان نروم
گر بمیرم بسر چشمه حیوان نروم
چه بهار و چه خزان بیخبرم از گل و خار
زانکه بی روی تو هرگز بگلستان نروم
بسکه از غیر تو ای گل چو صبا خار خورم
هیچگه سوی تو نایم که پریشان نروم
گر در آتش طلبد عشق توام شمع صفت
کشتنی باشم اگر خرم و خندان نروم
بلبل مستم اگر بر سر خارم چه عجب
خار در چشمم اگر بر سر پیکان نروم
بامید لب شیرین تو فرهاد صفت
میکنم جانی و باشد که بحرمان نروم
غرقه در خون دلم پیش سگانش اهلی
باشد آلوده ازین منزل پاکان نروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.