بسکه هرجا صفت خون دل آشامی ماست
در همه معرکهای قصه بد نامی ماست
جام می زهر شود در دل ما بی لب تو
زهر خوردن به از این جام می آشامی ماست
ما که افروخته ایم آتش دل شمع صفت
هرچه آید بسر ما همه از خامی ماست
چون سرانجام بدو نیک بجز مردن نیست
کشته در عشق شدن نیز سرانجامی ماست
عاقبت جان تو اهلی ز کف ساقی عشق
گر بکامی رسد از دولت ناکامی ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.