نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس
ز گریه حال دلم بین ز ناله باز مپرس
به بین زبانه آتش ز چاک سینه من
خبر زدود دل و آه جانگداز مپرس
حدیث بلبل بیدل که چون جگر خونست
ز لاله پرس چو پرسی ز سرو ناز مپرس
بیار باده مپرس از تطاول زلفش
شب است کوته ازین قصه دراز مپرس
هزار نکته سربسته زان دهان داریم
ولی حکایت پنهان ز اهل راز مپرس
دلم سجود بتان گر کند مجازی نیست
تو در حقیقت دل بین و از مجاز مپرس
اگر حدیث تو پرسد چه عیب اهلی را
کسی نگفت بمحمود کز ایاز مپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.