بر من از دورش به نوبت ساغر می میرسد
نوبت ما یارب از دور فلک کی میرسد
مرهمی تا کی رسد بر ریش دل از لعل او
حالیا زان غمزهام زخم پیاپی میرسد
عاشق لبتشنه را از ساقی دور فلک
دیده پرخون میشود تا جرعهای می میرسد
در تحمل جان سخت من چو سنگ خاره است
زین همه سختی که بر جان من از وی میرسد
باد اگر بر استخوانم میوزد از سوز دل
آتش سوزنده را مانَد که بر نی میرسد
صبر کن از زخم دل اهلی که آن ابروکمان
مرهمی گر مینهد صد ناوک از پی میرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.