گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

سحر چو آه من می پرست میخیزد

بهر که میوزد از خواب مست میخیزد

کسیکه با تو چو یاری نشست و خاست کند

چه جای دل ز سر هر چه هست میخیزد

مگر بسوخت دل زار کز درون دودی

بلند میشود و ناله پست میخیزد

زهی فریب تو ای بت که گر مسلمانی

نشست با تو دمی می پرست میخیزد

مگر به تیغ تو اهلی ز غم رهد ورنه

کرا بغیر تو کاری ز دست میخیزد