من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم
کی بود طاقت آنم که هم آغوش شوم
گرچه ناز تو مرا جامه تن کرد قبا
کشته ناز تو ای سرو قباپوش شوم
نالم از درد و زین ناله چو سودی نبود
گریه زار کنم آخر و خاموش شوم
بس که شیرینی گفتار تو هوشم بربود
نشوم پند کسی گر همه تن گوش شوم
اینکه چون اهلی دلسوخته نالم زانست
که مبادا ز ضمیر تو فراموش شوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.