هر کس که طاق ابروی او سجده گه کند
رویش ز قبله گردد اگر روبه مه کند
آن بت کسی که منکر من از نگاه اوست
دین و دلش ز دست برد تا نگه کند
گر شد گناه سجده همچون تو آدمی
حقا که گر فرشته بود این گنه کند
چشمت سواد دیده ما ساخت توتیا
اینها بود که خانه مردم سیه کند
بوسی طمع کند بکنایت ز لعل تو
اهلی که چون لبان تو را دیده وه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه رخش همیشه حکایت ز مه کند
مه چون جمال صورت او دید خه کند
تا برمه دو هفته ز دیبه کله نهاد
مه با فلک همی گله آن کله کند
گر عارضش به نور کند روز را سپید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.