چند از هوس آن لب چون قند بسوزم
گر سوختنی هم شده ام چند بسوزم
مگذار که از تلخی آن گریه جانسوز
در حسرت آن لعل شکر خند بسوزم
دل نامزد عشق کسان ساخته جانرا
در آتش تو بهر زبان بند بسوزم
دور از تو همان به که جنونم برد از هوش
ورنه چو شوم بی تو خردمند بسوزم
اهلی دهدم پند که کم سوز ز مهرش
ترسم که اگر سوزم ازین پند بسوزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر است که به خاطر عشق و احساساتش به معشوق خود، خمار و غمگین است. او از تحمل دردهای ناشی از عشق میگوید و به این حقیقت اشاره میکند که حتی در مشکلات و رنجها، به عشق خود ادامه میدهد. شاعر از ناتوانی خود در رهایی از این درد سخن میگوید و نشان میدهد که حتی اگر به او نصیحت کنند تا از می و عشق دوری کند، او هر چه بیشتر احساس درد میکند. در نهایت، عشق خود را حقیقی و عمیق میداند و از تیر زخمدار ناشی از آن یاد میکند.
هوش مصنوعی: چند بار باید به خاطر آرزو و خواستهام برای آن لب خوشطعم و شیرین بسوزم؟ اگر قرار است بسوزم، چه اندازه باید این سوختن را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: نگذار که به خاطر تلخی یاد آن عشق شیرین، دلم آتش بگیرد و اشک بریزم.
هوش مصنوعی: دل برای عشق دیگران ساخته شده و جانم در آتش محبت تو میسوزد؛ به هر زبانی که بخواهم، احساسات خود را ابراز میکنم.
هوش مصنوعی: بهتر است که از تو دور باشم تا دیوانگی من به سر برود، زیرا اگر بیتو عاقل باشم، دلم میسوزد.
هوش مصنوعی: به کسی نصیحت میکنم که از محبت کم کند، چون میترسم اگر این محبت ادامه پیدا کند، به خودی خود دچار آسیب و سوختگی میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.