گنجور

 
صفایی جندقی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «رسید جان به لبم ز انتظار و تیغ کشیدی» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
خ
د
ر
ز
س
ش
ک
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: فلک سرگشته تر گردد که با ما

شماره ۲: مر‌‌‌ا دل خسته تر باید ز خارا

شماره ۳: کنون کز ملامت ترا نیست پروا

شماره ۴: اگر رخ تو بدین دست دلبری کندا

شماره ۵: اگر جفاست تلافی به مذهب تو وفا را

شماره ۶: زنهار الا یار دلازار خدا را

شماره ۷: به نیم پرده که برداشت روی زیبا را

شماره ۸: ز یار دیده بدوز ای نظر تماشا را

شماره ۹: ندارم فرصت از شوق گرفتاری تماشا را

شماره ۱۰: میسر نیست آزادی ز تنها غیر تنها را

شماره ۱۱: شهره نه از عشق ما حدیث تو یارا

شماره ۱۲: به نام آنکه روان آفرید تن ها را

شماره ۱۳: رو ترش ار کنی همی محتملم عتاب را

شماره ۱۴: آن کز جفا آموخت رسم و ره بیداد را

شماره ۱۵: ای آتش از رخت به درون لاله زار را

شماره ۱۶: مردم عوض اشک فتد دیده ی تر را

شماره ۱۷: آن کآفرید روز اول اشتیاق را

شماره ۱۸: بهار آمد صبا زد چاک پیراهن به بر گل را

شماره ۱۹: الا ای باغبان بگذار یا بلبل دمی گل را

شماره ۲۰: کنون که سایه تیغ تو بر سر است مرا

شماره ۲۱: بس که دشنام دهی چون شنوی نام مرا

شماره ۲۲: گر بدین سان اشک بارد دیده در دامان مرا

شماره ۲۳: گر به سودای محبت رفت در پا جان مرا

شماره ۲۴: به چنگ اگر کنم آن گیسوان پر خم را

شماره ۲۵: اگر بهم زنم از گریه چشم پر نم را

شماره ۲۶: الهی مهربان کن دلبر نامهربانم را

شماره ۲۷: عشق توگرفت جای جان را

شماره ۲۸: بیا به چشم تماشا کن اشکباران را

شماره ۲۹: بر آن سرم که نهم سر به پای جانان را

شماره ۳۰: دهد هرچشمی به وجهی طلعت جانانه را

شماره ۳۱: بنده ی خاک درم عالم ربانی را

شماره ۳۲: نگارم گر نکو دانسته رسم دلستانی را

شماره ۳۳: گدای کوی تو کی خواست پادشایی را

شماره ۳۴: مطرب خوش نوا دمی نای غزل سراگشا

شماره ۳۵: در عهد غیر دلبر پیمان گسست ما

شماره ۳۶: پیمان به پا فکنده ونالی ز دست ما

شماره ۳۷: بگذر صبا به بزم جفا کرده یار ما

شماره ۳۸: در پی وصل جفا جوی ستم پاره ی ما

شماره ۳۹: جور است اگرتلافی مهر و وفای ما

شماره ۴۰: ای در دلم زکاوش عشق تو خارها

شماره ۴۱: مشاطه زیبایی آراسته چنبرها

شماره ۴۲: علی‌الصباح چه گل‌ها که در گلستان‌ها

شماره ۴۳: چاره ی اندوه را ساقی نبینم جز شراب

شماره ۴۴: لعل یار ار نبود لعل مذاب

شماره ۴۵: دل چو پر خون شد بدو دادم به قصدی ناصواب

شماره ۴۶: برای صبا به یارم امشب

شماره ۴۷: ترک کاوش کرد کیوان کوکب آمد یارم امشب

شماره ۴۸: به توصیف تو از فرط صباحت

شماره ۴۹: نگارینا تو با چندین ملاحت

شماره ۵۰: چو بخت از کین اختر غافلم ساخت

شماره ۵۱: نه جان از طعن تیغم آن قدر سوخت

شماره ۵۲: غمت بر تابه ی عشقم چنان سوخت

شماره ۵۳: قضا چنانکه ترا طرز دلبری آموخت

شماره ۵۴: دلی در آتش عشقت سمندری آموخت

شماره ۵۵: دل از کسی نرباید بتم به جور و جلادت

شماره ۵۶: خورشید تو رشک آفتاب است

شماره ۵۷: ترا تا ساقی مجلس رقیب است

شماره ۵۸: به هجرم صبح روشن شام تار است

شماره ۵۹: مرا امروز اختر سازگار است

شماره ۶۰: تا فتنه ی قامت توبرخاست

شماره ۶۱: نوشین لب یاقوتیش ار لعل مذاب است

شماره ۶۲: قتل عشاق نه از عارض او بیداد است

شماره ۶۳: مرا بس شکرها از کردگار است

شماره ۶۴: مرا چون تو یاری غم گسار است

شماره ۶۵: چه بسته ای که به بند وفا گرفتار است

شماره ۶۶: نه سر ز تیغ تو تنها بریدنم هوس است

شماره ۶۷: در بزم عشق باده سرشک روان خوش است

شماره ۶۸: تا صید تو شد مرغ مرا بال وبال است

شماره ۶۹: با ساقی و مطرب همه را کار به کام است

شماره ۷۰: آن باده که در ملت اسلام حرام است

شماره ۷۱: گرچشم تو فتنه زمان است

شماره ۷۲: آن نه ابروی و این نه مژگان است

شماره ۷۳: مژده ای دل که روز قربان است

شماره ۷۴: به جای دوستی ار دشمنی سزای من است

شماره ۷۵: مرا درد از شکیبایی فزون است

شماره ۷۶: گرنه در خورد یار دیرین است

شماره ۷۷: لبت از بس لطیف و شیرین است

شماره ۷۸: خون به رخسارم از جهان بین است

شماره ۷۹: سرخوشم با لبت که نوشین است

شماره ۸۰: گرچه این فن خلاف آیین است

شماره ۸۱: روشن شب عالمی ز ماه است

شماره ۸۲: شادم که شمارم اشک وآه است

شماره ۸۳: سوای دل که به ترک تو مایل افتاده است

شماره ۸۴: انجام عمر ما را آغاز عشق بازی است

شماره ۸۵: غم بی تو مرا ز زندگانی است

شماره ۸۶: کاهش ما هجر غم افزای تست

شماره ۸۷: اگر مرا سر و جانی بود برای تو هست

شماره ۸۸: تاب دلم ار تو را عیان نیست

شماره ۸۹: ماهی که به رخ نگار مانی است

شماره ۹۰: گر نه به دل هر نگهت خنجری است

شماره ۹۱: هرکه یک دل به خطا درخم گیسوی تو بست

شماره ۹۲: از جان و سر دریغ ندارم به پای دوست

شماره ۹۳: با دو ابروی تو ام ، بر دل  غم شمشیر چیست؟

شماره ۹۴: دفع غم را ساقیا جز جام می تدبیر چیست

شماره ۹۵: تا غایبی تو اهل صفا را حضور نیست

شماره ۹۶: زاهد مرا که بی می و شاهد حضور نیست

شماره ۹۷: سری کاینجا چو دامان در قدم نیست

شماره ۹۸: از عشق تنی که ناتوان نیست

شماره ۹۹: در هجر توام سری به جان نیست

شماره ۱۰۰: سگی به از من سرگشته پاسبان تو نیست

شماره ۱۰۱: کدام دل که نه آسیمه سر برای تو نیست

شماره ۱۰۲: گناه عاشق و معشوق را عقابی نیست

شماره ۱۰۳: دریغا کز دلازاری بری نیست

شماره ۱۰۴: بر مهر تو مه را مشتری نیست

شماره ۱۰۵: آن دل که بر او ناله ما را اثری نیست

شماره ۱۰۶: ز نقص سروکش از برگ و بر کمالی نیست

شماره ۱۰۷: بیا ساقی دمی کم همدمی نیست

شماره ۱۰۸: جز کلبه ی عشاق تو بیت الحزنی نیست

شماره ۱۰۹: دور پیمانه را بقایی نیست

شماره ۱۱۰: گرم به قهر کشی با هزار طوع و اطاعت

شماره ۱۱۱: به کوی خویش مترسانم از رسیدن آفت

شماره ۱۱۲: یار از چهره چون نقاب گرفت

شماره ۱۱۳: دامن از اشک دیده آب گرفت،

شماره ۱۱۴: خجلت مشتری آن مه ره بازار گرفت

شماره ۱۱۵: یار در طرف چمن پرده ز رخسارگرفت

شماره ۱۱۶: صفایی مگر ز نو نگاری دگر گرفت

شماره ۱۱۷: نقاب از تمام رخ بتی شوخ برگرفت

شماره ۱۱۸: قیامت از چه ترا گفته اند در قد و قامت

شماره ۱۱۹: قیامت خوانمت بهر چه قامت

شماره ۱۲۰: گر به خواری خون من ریزد به خاک آستانت

شماره ۱۲۱: هر که آید به سیر جولانت

شماره ۱۲۲: سزاوارم به هجران گر به چنگ آید گریبانت

شماره ۱۲۳: شب وصلت نخواهم روز از آن رو زلف فتانت

شماره ۱۲۴: تا نگردم غبار جولانت

شماره ۱۲۵: به پای بوس توام دست و دل ز کار شد آوخ

شماره ۱۲۶: با غم عشق تو مرا کار باد

شماره ۱۲۷: بیدلی را چوتودلدار مباد

شماره ۱۲۸: آنگونه سرشکم به غمت پرده در افتاد

شماره ۱۲۹: مرا سودای جانان بر سر افتاد

شماره ۱۳۰: دردا که ز دوران به غم خویشتن افتاد

شماره ۱۳۱: عشقی که به سوز و ساز گردد

شماره ۱۳۲: مسلسل زلف مشکین گرد آن رخسار می‌گردد

شماره ۱۳۳: از آن دو زلف پریشان که خم به خم دارد

شماره ۱۳۴: چون یار سخن راند وز نطق شکر بارد

شماره ۱۳۵: مقابل مه ما مشتری کمال ندارد

شماره ۱۳۶: گردون ماهی جوان ندارد

شماره ۱۳۷: کس ره به دیار جان ندارد

شماره ۱۳۸: آن پیر نه دل که جان ندارد

شماره ۱۳۹: مرا خود از سر کوی تو ترسم آب برد

شماره ۱۴۰: دلا خواهی توجه با خدا کرد

شماره ۱۴۱: ندانم خویش کردم یا قضا کرد

شماره ۱۴۲: صبا یک عقده از جعد تو وا کرد

شماره ۱۴۳: قلم تا سر ز سودای تو درکرد

شماره ۱۴۴: سروقامت قیام دیگر کرد

شماره ۱۴۵: عشقم از اشک و رخ توانگر کرد

شماره ۱۴۶: که جز من کاشکم اینسان دربدر کرد

شماره ۱۴۷: دردا که اشک خون به رخم کشف راز کرد

شماره ۱۴۸: کس نیست کش از قصه ی دل راز توان کرد

شماره ۱۴۹: صفایی از سر کویت چوعزم بیرون کرد

شماره ۱۵۰: نه او روزی دو، ترک بد سری کرد

شماره ۱۵۱: بحمدالله که کوکب یاوری کرد

شماره ۱۵۲: صفایی از سر کوی تو کی سفر می‌کرد

شماره ۱۵۳: خلاف عادت اگر چرخ یاوری می کرد

شماره ۱۵۴: سحرگهان که صبا نافه گستری می کرد

شماره ۱۵۵: کس ار به دیده ی دل در نگار ما نگرد

شماره ۱۵۶: چو ترک چشم تو ز ابروی خود کمان گیرد

شماره ۱۵۷: بخت بد کآخر دمم شمشیر زد

شماره ۱۵۸: دل ازجراحت تیغم نه آن قدر سوزد

شماره ۱۵۹: تیر عشق تو بهر دل نرسد

شماره ۱۶۰: بی تکلف دل ندارد هر که دلدارش نباشد

شماره ۱۶۱: کس را چه تمنا که خریدار تو باشد

شماره ۱۶۲: آن را که دو صد چشم بر انعام تو باشد

شماره ۱۶۳: غم نیست دلی را که در او جای تو باشد

شماره ۱۶۴: خیال هر دو جهان هرچه جز هوای تو باشد

شماره ۱۶۵: دوش ازغم ما را دانی چگونه سر شد

شماره ۱۶۶: مرا این مایه رسوایی مگر از دیده یا دل شد

شماره ۱۶۷: تا جان به هوای دلبر آمد

شماره ۱۶۸: جانم از سینه به حسرت چوگلوگیر آمد

شماره ۱۶۹: گفتم آخر ز چه برعهد تو بنیاد نماند

شماره ۱۷۰: ای گرفتار به سودای تو آزادی چند

شماره ۱۷۱: هر که زین دور میسر شودش کامی چند

شماره ۱۷۲: باده از خم به قدح ریز که با جامی چند

شماره ۱۷۳: امان نداد جدایی مرا زمانی چند

شماره ۱۷۴: فغان که نیست مرا در دهان زبانی چند

شماره ۱۷۵: ز چاک سینه اگر بر کشم فغانی چند

شماره ۱۷۶: داشت وجهی که ندادند ترا جانی چند

شماره ۱۷۷: نیست در صومعه جز معنی حیوانی چند

شماره ۱۷۸: به زلف جستم از آن دو خط گریز گاهی چند

شماره ۱۷۹: برس به داد دل ما که پادشاهی چند

شماره ۱۸۰: ستاده بر سر راه تو دادخواهی چند

شماره ۱۸۱: بتان شهر ز ما هر زمان که یاد آرند

شماره ۱۸۲: باید دلی که درک معانی کند ز پند

شماره ۱۸۳: چون بگسلم نه زلف توکز هر شکنج و بند

شماره ۱۸۴: عقل را گیسوی لیلی طلعتان مجنون کند

شماره ۱۸۵: اگر سرشک منت خاک راه تر نکند

شماره ۱۸۶: گر مهم چو مهر ز آن جمال و چهر با شروط مهر دلبری کند

شماره ۱۸۷: گل رخان کز خار مژگان دم به دم خنجر زنند

شماره ۱۸۸: اگر یک چندم از دل برگشایند

شماره ۱۸۹: عقل اگر حلقه ی زلف زره آسای تو بیند

شماره ۱۹۰: چشم معنی نگر عارف اگر روی تو بیند

شماره ۱۹۱: شرع در خون رود ار قامت دلجوی تو بیند

شماره ۱۹۲: مرغ دل از قید غم های جهان آزاد بود

شماره ۱۹۳: به بزمم دوش حورا پیکری بود

شماره ۱۹۴: به مینو منظری دوشم سری بود

شماره ۱۹۵: در دلم هر لحظه صد سودای باطل می‌رود

شماره ۱۹۶: روی زمین ز گریه ی من گر شمر شود

شماره ۱۹۷: رفت و دل رفت ز ره کز پی آن ماه شود

شماره ۱۹۸: جز از لب جانانه که چندین شکر آید

شماره ۱۹۹: نکهت نافه ز انفاس نسیم سحر آید

شماره ۲۰۰: با حضور تو به لب جانم از آن دیرآید

شماره ۲۰۱: مگو دل ها به طراری رباید

شماره ۲۰۲: ازین پس دور من چندی نپاید

شماره ۲۰۳: هزار کام ز لعل تو یک دقیقه برآید

شماره ۲۰۴: ستم گری که جفا کیش اوست دل برباید

شماره ۲۰۵: چشم و ابرویش به قهرم دل رباید

شماره ۲۰۶: بر تو از دست صبا شام و سحر غیرتم آید

شماره ۲۰۷: صاحب دلی به سیر کمانت نظر نکرد

شماره ۲۰۸: نیست حاجت که دل از دست کسی او برباید

شماره ۲۰۹: هر دمت کز مژه بر سینه ی من تیر نیاید

شماره ۲۱۰: یک نظر از دیده ی ماروت دید

شماره ۲۱۱: هرکه دلاویزی گیسوت دید

شماره ۲۱۲: کار خونریزی لعلت چو به فرجام رسید

شماره ۲۱۳: آوخ که یار برسر این ناتوان رسید

شماره ۲۱۴: چون صبح عید هفتم ماه رجب رسید

شماره ۲۱۵: فقیه شهر که سجاده ها برآب کشید

شماره ۲۱۶: در آغاز پیری و انجام کار

شماره ۲۱۷: مرا هست امشب بتی درکنار

شماره ۲۱۸: رفت وگریم در رکابش زار زار

شماره ۲۱۹: در این انجام عمر و آخر کار

شماره ۲۲۰: رسد چندانکه از ترکانم آزار

شماره ۲۲۱: ز خوبان جز تو ای ترک ستمکار

شماره ۲۲۲: در گلستان رخ ار گشاید بار

شماره ۲۲۳: دست عشقم گشود جایی بار

شماره ۲۲۴: هر شب از یاد زلف و طره ی یار

شماره ۲۲۵: با صبا همره است نکهت یار

شماره ۲۲۶: تن از تیمار عشقم مانده بیمار

شماره ۲۲۷: هزار چون تو و من مانده محو طلعت یار

شماره ۲۲۸: ز صد ملک جم این جام خوشتر

شماره ۲۲۹: بنگر به تیره روزی من در شمار هجر

شماره ۲۳۰: مرا که نیست به جز خون دل شراب دگر

شماره ۲۳۱: مرا نشان نظر باشد از نگار دگر

شماره ۲۳۲: به پاس عشق مرا هردم از وفای دگر

شماره ۲۳۳: حرف ها از خون دل خوش بر زبان آورده باز

شماره ۲۳۴: باشد از آنروز طالعم فیروز

شماره ۲۳۵: روان تسلیم دلبر دارم امروز

شماره ۲۳۶: بیا ساقی عرق در جام زر ریز

شماره ۲۳۷: دلا در عشق او رنگ دگر ریز

شماره ۲۳۸: ای دوست سرگذشت من از اهل راز پرس

شماره ۲۳۹: در رهش جان دادم اما هرکه دلبر بایدش

شماره ۲۴۰: عاشق اول هدیه ای کز بهر جانان بایدش

شماره ۲۴۱: به دستی برد از جا پای صبرم شوق دیدارش

شماره ۲۴۲: نگر مژگان و اشکم لوحش الله عشق و گلزارش

شماره ۲۴۳: ز مهرم خوب تر آن مهر مهوش

شماره ۲۴۴: خیال خیل خالم نیست با زلف زره فامش

شماره ۲۴۵: نهادی بر دلم دردی که درماندم به درمانش

شماره ۲۴۶: دلم پیوست به ایشان در آن زلف و زنخدانش

شماره ۲۴۷: گرفتم چون تو سروی را قبا پوش

شماره ۲۴۸: به پایان رفت در بزمت مرا دوش

شماره ۲۴۹: به ترک مست تو دستی رها کنم دل خویش

شماره ۲۵۰: نهی مرهم به زخمم یا کنی ریش

شماره ۲۵۱: به پای تا سر تسلیم سودمت برخاک

شماره ۲۵۲: باغبان را بودی ار مغزی به سر بر جای خاک

شماره ۲۵۳: کاش مغزی داشتی تا جای خاک

شماره ۲۵۴: دلم از قید آن مشکین حمایل

شماره ۲۵۵: منتی دارم به یاران کز بس افغان کرده‌ام

شماره ۲۵۶: جاودان دولت بیدار به دیدار تو یابم

شماره ۲۵۷: به مهر روی ماهی عهد بستم

شماره ۲۵۸: دیده و دل تا به عقد گوهر و لعل تو بستم

شماره ۲۵۹: قبولم کن که لالای تو گردم

شماره ۲۶۰: ز میر کعبه زرقی چند دیدم

شماره ۲۶۱: به عهد بتان اعتباری ندیدم

شماره ۲۶۲: وفا و حسن در یاری ندیدم

شماره ۲۶۳: از سرو سخنوری ندیدم

شماره ۲۶۴: به دل نوید وفا دادم و جفا ز تو دیدم

شماره ۲۶۵: ترا تا از دو عالم برگزیدم

شماره ۲۶۶: من اول ره که رفتار تو دیدم

شماره ۲۶۷: ز دل یک ناله در دام تو ای صیاد نشنیدم

شماره ۲۶۸: تنی جز خاطر لیلی به غم دلشاد نشنیدم

شماره ۲۶۹: بنامیزد بتی عیار دارم

شماره ۲۷۰: تعالی الله یکی دلدار دارم

شماره ۲۷۱: به گردون رشته تا زان دو زلف پر شکن دارم

شماره ۲۷۲: به دست اگر چه متاعی به جز گناه ندارم

شماره ۲۷۳: تار گیسوی تو برگردن دل سلسله دارم

شماره ۲۷۴: ندانمش که به گردون چگونه بگذارم

شماره ۲۷۵: وفای عهد راجاوید اگر مانم نگه دارم

شماره ۲۷۶: چنان خیال تو انگیخت چاره در نظرم

شماره ۲۷۷: ساقی بریز باده ی صافی به ساغرم

شماره ۲۷۸: باخاک ره اگر فلک آرد برابرم

شماره ۲۷۹: چرا به دوش بود منتی ز باده فروشم

شماره ۲۸۰: دهی بشارت کوثر گر از زبان سروشم

شماره ۲۸۱: به فر دوستی از افترای خصم چه باکم

شماره ۲۸۲: خواهم از شوق زنم بوسه مکرر به دهانم

شماره ۲۸۳: دوش از آن باده که پیمود بطی جانانم

شماره ۲۸۴: به لب رسید به جانان رسید تا جانم

شماره ۲۸۵: گر بود قابل قربان قدومت جانم

شماره ۲۸۶: آن روز و شب به کام که من با تو سر کنم

شماره ۲۸۷: تا نمیرم کی ز افغان چاره ی هجران کنم

شماره ۲۸۸: تا سیر سرو و سوری آن سیم تن کنم

شماره ۲۸۹: سرشک دیده اگر رشک آب جو نکنم

شماره ۲۹۰: ای دل امشب چاره هجران به مردن می کنم

شماره ۲۹۱: بیا ساقی بپیما ساغری زان صاف گلگونم

شماره ۲۹۲: حاضر و غایب مگو خداست گواهم

شماره ۲۹۳: سیه مستی فراز آمد به راهم

شماره ۲۹۴: راندی آخر چون سگ از درگاه خود با خواریم

شماره ۲۹۵: ساقی امشب ز تو ما چشم نگاهی داریم

شماره ۲۹۶: من و یار ار همی باشیم با هم

شماره ۲۹۷: گشودی طلعت از گیسوی درهم

شماره ۲۹۸: صرف شد عمر گرانمایه به جمع زر و سیم

شماره ۲۹۹: که گفتت تا بدین غایت شها روی از گدا گردان

شماره ۳۰۰: الهی خاطرم فارغ ز قید ماسوا گردان

شماره ۳۰۱: به جز خار جفا زین گل عذاران

شماره ۳۰۲: بیا بنگر سرشک اشکباران

شماره ۳۰۳: الا ماهم الا یارم الا جان

شماره ۳۰۴: غمت گرفت فضای دلم چنان که در آن

شماره ۳۰۵: شب و روز از غمت در باغ و زندان

شماره ۳۰۶: به زندان بلا آونگ هجران

شماره ۳۰۷: از آن طره ی مشکفام جانان

شماره ۳۰۸: دردمندیم و دوای خویشتن

شماره ۳۰۹: بست زاهد از ردای خویشتن

شماره ۳۱۰: وه که نگذاری به جای خویشتن

شماره ۳۱۱: نه از دلبر توان دل برگرفتن

شماره ۳۱۲: مرا خوشتر ز جام عشق خوناب جگر خوردن

شماره ۳۱۳: مرا چون شمع هرشب سوختن و آنگه سحر مردن

شماره ۳۱۴: لبی زان لعل جان پرور کشیدن

شماره ۳۱۵: مرا یک دم ز لعلت در کشیدن

شماره ۳۱۶: نه از حکمت توانم سر کشیدن

شماره ۳۱۷: دست را تا دارم امیدی به دامانت رسیدن

شماره ۳۱۸: هر شبم چون شمع در بزمت به زاری سر بریدن

شماره ۳۱۹: نگویم با من از روی حقیقت دوست داری کن

شماره ۳۲۰: الهی نفس را من چاره نتوانم تو یاری کن

شماره ۳۲۱: یک ره ای صبا سوی یار من، بگذر و بگو کای نگار من

شماره ۳۲۲: اگر چه دور به فرسنگ هایی از برمن

شماره ۳۲۳: یک رشحه از تراوش لعلت به کام من

شماره ۳۲۴: از دست برد دین و دل ار دلستان من

شماره ۳۲۵: رفت در پا از سر زلفش دل مفتون من

شماره ۳۲۶: در کیش عشق گرنه مرض شد شفای من

شماره ۳۲۷: آن گوی چوگان آزما چاه است یا سیمین ذقن

شماره ۳۲۸: تعالی الله چه سیمین غبغب است این

شماره ۳۲۹: خسرو پرویز گو در آتش ما بین

شماره ۳۳۰: برد عیبم به دشمن یاریش بین

شماره ۳۳۱: جائی که دل مریض و تو گردی طبیب او

شماره ۳۳۲: مسکین کجا رود به شکایت ز دست تو

شماره ۳۳۳: سر را نه دولتی که سپارم به پای تو

شماره ۳۳۴: تا جان و سر فدا نکنم در وفای تو

شماره ۳۳۵: بود فروغ چشم و دل صحبت جان فزای تو

شماره ۳۳۶: دلم در قید آن زنجیر گیسو

شماره ۳۳۷: گسستن کی توانم زان دو گیسو

شماره ۳۳۸: در تب و تیمار هجر همچو پر کاه

شماره ۳۳۹: به طور عم خون بریزی یا به اکراه

شماره ۳۴۰: بیاکه این شب هجران ز بس دراز و سیاه

شماره ۳۴۱: دیگر شدم اسیر نگاری به یک نگاه

شماره ۳۴۲: چو اختیار به دست من و تو داد اله

شماره ۳۴۳: پس از این سنگ به ساغر زنم ان شاء الله

شماره ۳۴۴: عقلم از آن چه برد بو قصه ی عشق یار به

شماره ۳۴۵: از توچون نام برم کز دهن آلوده

شماره ۳۴۶: چون کنم یاد توای دوست من آلوده

شماره ۳۴۷: زیر رخش آن گردن سیمین کشیده

شماره ۳۴۸: دوش مرا در غم تو همدم و هم رای

شماره ۳۴۹: دور چون با من رسید از بیخودی ساغر شکستی

شماره ۳۵۰: گر دل هوای عشق تو بر سر نداشتی

شماره ۳۵۱: برخاست از قیام تو ز آنسان قیامتی

شماره ۳۵۲: گفتم بگویمت که صنوبر به قامتی

شماره ۳۵۳: مگو از بندت ای صیاد خرسندم به آزادی

شماره ۳۵۴: میثاق دوش را ز اول وفا نکردی

شماره ۳۵۵: تاهمچو من از عشق گرفتار نگردی

شماره ۳۵۶: چشم یوسف گر به خواب آن چهر عالمتاب دیدی

شماره ۳۵۷: ماه کنعانی اگر در مصر معنی روت دیدی

شماره ۳۵۸: رسید جان به لبم ز انتظار و تیغ کشیدی

شماره ۳۵۹: به هجرانت مرا با جان خود جنگ است پنداری

شماره ۳۶۰: نبود و نیست ترا جز جفای من کاری

شماره ۳۶۱: به پایت حاصلم زین سر سپاری

شماره ۳۶۲: به کیش من که حرام است غیر فکر تو کاری

شماره ۳۶۳: سر به فتراکم نخواهی بست بعد از جان‌سپاری

شماره ۳۶۴: ای چشم یار بس که دل آشوب و دلبری

شماره ۳۶۵: ای زاغ زلف یار از آن رخ در آذری

شماره ۳۶۶: ای زلف یار بس که پر از چین و چنبری

شماره ۳۶۷: ای لعل نوش پرور جانان چه جوهری

شماره ۳۶۸: ای قد یار بسکه دل آرای و دلبری

شماره ۳۶۹: وه این میان یار چه باریک و لاغری

شماره ۳۷۰: ای چهر یار وه که چه پاکیزه منظری

شماره ۳۷۱: یار از رخ نکرده جلوه گری

شماره ۳۷۲: شد مرا عمر در وفا سپری

شماره ۳۷۳: تو نبودی نکوتر ار ز پری

شماره ۳۷۴: بدین جمال که دل می بری ز دست پری

شماره ۳۷۵: سعادتی است زمین را تو چون بر آن گذری

شماره ۳۷۶: کنون که نام من از سلک دوستان نبری

شماره ۳۷۷: روی در پرده نهان کرده پری

شماره ۳۷۸: یار در پرده کند دل شکری

شماره ۳۷۹: رخ نمودی اگر از پرده پری

شماره ۳۸۰: نیست عشاق تو را در دو جهان دادرسی

شماره ۳۸۱: ز رخ برداشت دوش آن مه جلیلی

شماره ۳۸۲: ترسم که رسد از تو مرا پیک و پیامی

شماره ۳۸۳: کاش چون مینا به دستت بودمی

شماره ۳۸۴: دریغ و درد کز این لطمه های پنهانی

شماره ۳۸۵: از این خشم و غرور و سرگرانی

شماره ۳۸۶: زیانت خود چه بود از مهربانی

شماره ۳۸۷: آه که گشتم ز عشق با همه دانی

شماره ۳۸۸: دل از دستم ربود آن یار جانی

شماره ۳۸۹: با آن همه لطف و مهربانی

شماره ۳۹۰: بدین لطف و وفا و مهربانی

شماره ۳۹۱: دلا معاونت اشک پرده در نکنی

شماره ۳۹۲: راه دیار یا مرا ای صبا بپوی

شماره ۳۹۳: مکن از برم جدایی به طریق بی وفایی

شماره ۳۹۴: به میدانت از کشتگان نیست جانی

شماره ۳۹۵: تا شدی ای دوست از کنار صفایی

شماره ۳۹۶: ز فرق تا قدم از عضو عضو او به ادایی

شماره ۳۹۷: فغان کآغاز عشق و آشنایی

شماره ۳۹۸: اگر باری به باغ از در درآیی

شماره ۳۹۹: بدین اخلاق و اوصاف خدایی

شماره ۴۰۰: بدین اخلاص و صدق و بی ریایی

شماره ۴۰۱: ترا آخر چه شدکز بی وفایی

شماره ۴۰۲: نماند از تاب هجرانت مرا دیگر شکیبایی

شماره ۴۰۳: عجب دارم تو با این خوب رویی

شماره ۴۰۴: تعالی الله چه گویم ز آن نکویی

شماره ۴۰۵: از تو ای دوست چه پنهان رهم افتاد به کویی