ز خوبان جز تو ای ترک ستمکار
ندیدم دلبری چندین دلازار
جفاهای تو بر ما عکس عادت
کسی نشنیده کز گل بردمد خار
به چهر دلگشا یک راغ سوری
به لعل جان فزا یک باغ گلنار
توانم خواندت سروی به قامت
توانم گفتنت کبکی به رفتار
اگر سرو سهی خیزد غزل خوان
وگر کبک دری شیند قدح خوار
ولی کبکی که در پیکر گلش بر
ولی سروی که درطلعت مهش بار
ندانم کت به گردون چون گذارم
دلی کش برده ای پنهان پری وار
سزد زین غم که کردی پشت بر من
نشینم تا قیامت رو به دیوار
بهای خاک پایت نیز در دست
ندارم چون تراکردم خریدار
صفایی مگسل از وی گرچه دانم
بود قطع امید انجام این کار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم
عزیز از ماندن دایم شود خوار
چو آب اندر شَمَر بسیار ماند
زُهومت گیرد از آرام بسیار
منقش عالمی فردوس کردار
نه فرخار و همه پر نقش فرخار
هواش از طلعت ماهان پر از نور
زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار
بتانی اندر و کز خط خوبان
[...]
مرا با عاشقی خوش بود هموار
کنون خوشتر، که در خور یافتم یار
کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد
مه دو هفته من سر ز کهسار
کنون خوشتر، که با او بوده ام دی
[...]
نبینی بر درخت این جهان بار
مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
درخت این جهان را سوی دانا
خردمند است بار و بیخرد خار
نهان اندر بدان نیکان چنانند
[...]
خدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.