دهی بشارت کوثر گر از زبان سروشم
به ترک باده حدیث تو نیست در خور گوشم
از آن به عجب فتادم و زین به عذر ستادم
شراب خوردم امروز به ز توبه ی دوشم
فلک ز پای فکندم کجاست پیر مغان کو
نهد به یک خم می منتی شگرف به دوشم
به جنتم چه طمع کآن دهان و لب که تو داری
نکوتر است ز شیر و شراب و شکر و نوشم
حبیب کو دل و جانم به یک جراحت کاری
بخر به کیش وفا کافرم اگر نفروشم
تو با رقیب به شادی خوری شراب و من از غم
مقیم زاویه چون خم می به جوش و خروشم
به راه عقل مخوانم که حکم عشق به حکمت
نهاد پنبه غفلت به گوش پند نیوشم
به پاس عهدوفا رفت جاه و حشمتم از کف
خوشم که دولت حسن تو ساخت خانه فروشم
چرا برم بر دشمن ز دوست شکوه صفایی
که لطف اوست که از کید خصم داشته گوشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
[...]
رسید نغمهای از بادهنوشی تو به گوشم
که چون خُم می و چون نایِ نی به جوشوخروشم
کجاست نرمی و کیفیتی و نشئهٔ عشقی
که مینخورده از آنجا برون بَرَند به دوشم
ز خامکاری تدبیر خود فتاده به خنده
[...]
هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم
به عرض جوهر طاقت درین محیط خموشم
که من ز بار نفس چون حباب آبله دوشم
سپند مجمر یأسم نداشت سرمهٔ دیگر
تپید ناله به کیفیتی که کرد خموشم
ز بس به درد تپیدن گداختم همه اعضا
[...]
ربود دوش چنان باده وصال تو هوشم
که تا صباح قیامت خراب باده دوشم
بحشر هم عجب از جور یار نیست که چون نی
برآورد چو زخاکم درآورد بخروشم
نه خود بحرف تو گویا شوم که شوق تو باشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.