از آن طره ی مشکفام جانان
افتاد دلم به دام جانان
از ناوک غمزه ترک او ریخت
خون دل ما به جام جانان
جان می دهمش به مژدگانی
آرد کس اگر پیام جانان
یک روز وصال و سال ها هجر
فریاد ز انتقام جانان
برخیز و بریز خون که شادم
گر قتل من است کام جانان
قطع از خود و ماسوا علی الفرض
شرطی است از التزام جانان
ترکش به جنود غمزه دل برد
نالیم ز خاص و عام جانان
بهتر ز حلال هردو گیتی است
این یک تکه حرام جانان
صدکوه ز زر پخته اولی است
یک صفحه سیم خام جانان
با رسوایی خوشم صفایی
چون ننگ من است نام جانان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.