چو ترک چشم تو ز ابروی خود کمان گیرد
بگو به تیر نخستین مرا نشان گیرد
فریب عشق به حرب بتی کشید مرا
که از رخش سپر از قامتش سنان گیرد
سپاه شاه که شهری به چار مه نگرفت
نظام ماه من از یک نگه جهان گیرد
ز داغ آن مه محمل نشین بترس و بپای
مباد ز آه من آتش به کاروان گیرد
دو اسبه در پی دل می روم رکاب گشای
کجاست مرد رهی تا مرا عنان گیرد
گران فروش مخوانش که باشد ارزان باز
اگر بهای نگاهی هزار جان گیرد
دو نیم رشحه زلال لبت عجب که یکی
چهار نهر جنان در ازای آن گیرد
هر آنکه اهل نظر شد ز صحبت تو دمی
نمی دهد که عوض عیش جاودان گیرد
پس از وقوف به خاک درت کمال خطاست
به عهد بلبل اگر راه گلستان گیرد
بهارت از خطر صرصر ایمن است بلی
سپاه غمزه سر راه بر خزان گیرد
صفایی از در جانان به در نخواهد شد
ور این قبول ندارد مرا ضمان گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از جذابیت و اثرگذاری چشمان معشوق صحبت میکند که مانند تیری نخستین به دل او مینشیند. او به جنگ عشق اشاره کرده و میگوید که این عشق او را به میدان نبرد کشانده است. همچنین در مورد نگرانی از داغ عشق و تأثیر آن بر جان و دلش سخن میگوید. شاعر به زیبایی لبی معشوق اشاره میکند که از آن چندین نهر زلال به وجود میآید و تأکید میکند که هیچکس نمیتواند جایگزینی برای لحظههای خوشباوری در کنار معشوق پیدا کند. در نهایت، او میگوید که هیچ ضمانتی وجود نخواهد داشت که ماندگاری این زیبایی و عشق را تضمین کند.
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه تو چون کمانی از ابروانت فشرده میشود، به من بگو که از تیر اولی که پرتاب میشود، به هدف من نشانه خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: عشق مرا به جایی کشاند که به جنگی بروم، جایی که از زیبایی او دفاع کرده و از قامت بلندو افراشتهاش حفاظت کنم.
هوش مصنوعی: این ابیات اشاره دارد به قدرت و تأثیر نگاه یک نفر. مانند اینکه هیچ ارتش و نیرویی قادر نیست شهری را در چهار ماه تحت کنترل خود درآورد، اما یک نگاه از طرف محبوب میتواند جهانی را تغییر دهد و آن را به دست آورد. با این بیان، شاعر به هنر و جذابیت چشم و نگاه معشوق خود اشاره میکند و بر اهمیت و تأثیر آن تأکید دارد.
هوش مصنوعی: از درد و غم آن ماه تابان که در دل دارم بپرهیز و مبادا که به خاطر نالههای من، آتش به کاروان و سفر ببرد.
هوش مصنوعی: من با دو اسب در پی دل خود میروم، پس کیست که در این مسیر به من کمک کند و به من بگوید کجا باید بروم؟
هوش مصنوعی: او را به خاطر قیمت بالا نخوان؛ زیرا اگر نگاهش را ارزان فروشی کنیم، حتی جان هزاران نفر را میارزد.
هوش مصنوعی: دو قطره زلال از لبت، شگفتانگیز است که به جای آن، چهار نهر از بهشت جاری خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دقت و درستی نگاه کند، از گفتوگوی تو حتی برای لحظهای کوتاه هم کنارهگیری نمیکند، چرا که به خاطر صحبتهایت میتواند لذتی ابدي و ماندگار را به دست آورد.
هوش مصنوعی: پس از آن که به خاک درگاه تو پی بردم، دیگر اشتباه بزرگی است که به عهد و پیمان بلبل، در پی گلستان بروم.
هوش مصنوعی: بهار تو از خطر بادهای سرد در امان است، اما بله، تیرهای زهرآگین نگاهها ممکن است بر سر راه پاییز اثر بگذارند.
هوش مصنوعی: اگر از طرف محبوب خبری خوش به من نرسد، هرگز نمیتوانم به آرامش برسم، حتی اگر او این موضوع را قبول نداشته باشد و از من تضمین بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپیدهدم که صبا بوی لطف جان گیرد
چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد
هوا ز نکهت گل در چمن تتق بندد
افق ز عکس شفق رنگ گلستان گیرد
نوای چنگ بدانسان زند صلای صبوح
[...]
عنان آه چسان جسم ناتوان گیرد؟
چگونه مشت خسی برق را عنان گیرد؟
به آه داشتم امیدها، ندانستم
که این فلک زده هم رنگ آسمان گیرد
چه احتیاج کمندست در شکار ترا؟
[...]
بهار شد که چمن جام ارغوان گیرد
ز جوش سبزه زمین رنگ آسمان گیرد
به طرف باغ بساط زمردی فکنند
ز لاله برهمن خاک، طیلسان گیرد
به دوش نامیه دیبای بهمنی فکنند
[...]
مگر نسیم به زلف تو شب مکان گیرد
که بامداد جهان را به مشک بان گیرد
ز قیرگون سر زلف تو یافت بس تو قیر
که قیروان سپهش تا به قیروان گیرد
اگر که ابرو، و مژگان به قوس بنمائی
[...]
برای اینکه مگر از تو دل نشان گیرد
ز هر کنار گریبان این و آن گیرد
اگرچه راه بسوی تو کاروان را نیست
دل از هوس چو جرس راه کاروان گیرد
کجاست چون تو کز اشراف شهر تا برسد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.