ترا تا از دو عالم برگزیدم
دو عالم را قلم بر سر کشیدم
به سودای غمت در رستهٔ عشق
دلی بردم جهان ها جان خریدم
عذاب دوزخش نارد تلافی
دمی کز لعل سیرابت مکیدم
شراب کوثرم زهر است درکام
لبی تا طعم این شکر چشیدم
به جنات جنان نارم مقابل
گلی کز گلشن چهر تو چیدم
زمانی سیر صیادم هوس بود
عبث از صیدش این ساعت رمیدم
پی رفع گمان ها بود چندی
اگر پای از سر کویت کشیدم
نبودم با خیالت گر هم آغوش
چرا در کنج تنهایی خزیدم
ز تاب زلف و چهرت شاهدستی
بدین روز سیه موی سفیدم
صفایی عشق را باید بسی شکر
اگر در راه او سازد شهیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان چون من ز تو شادی ندیدم
ز دیدارت همه تلخی چشیدم
نصیحتهای هاتف چون شنیدم
چو هاتف روی در خلوت کشیدم
از آن از خدمتت دوری گزیدم
که خود را لایق خدمت ندیدم
ایا یاری که در تو ناپدیدم
تو را شکل عجب در خواب دیدم
چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم
کجا آن مه کجا آن چشم دوشین
[...]
ز تو صد فتنه بر جان پیش دیدم
چنین باشد چو گفت دل شنیدم
گذر کردم به بازار جمالت
دلی بفروختم، جانی خریدم
جهانی کشته ای از من مکن ننگ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.