دلم در قید آن زنجیر گیسو
توگویی صید شاهین گشته تیهو
نه از سودای او خالی شوم من
نه از افکار من بیرون رود او
رسید اندر غمش آهم به هرجا
دوید اندر رهش اشکم بهرجو
رود آهنگ افغانم به افلاک
رسد سیلاب مژگانم به زانو
ز زلفین زره ساز گره گیر
که داری حلقه ها بر صفحه ی رو
در آتش نعل ها افکنده گویی
به احضار دلم آن چشم جادو
منت گر حور خوانم یا فرشته
بدین اوصاف خوش و اخلاق نیکو
عدیلت نیست در گلزار مینا
نظیرت نیست در جنات مینو
مرا وصل تو کی گردد میسر
به زور پنجه و نیروی بازو
که مقدار بهای خاک پایت
زر و سیمم نباشد در ترازو
صفایی پا منه در وادی عشق
که آنجا شیر گردد صید آهو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو از نوروز گردد این جهان نو
هوا خوشتر شود آنگه همی رو
مرا هجران آن آهوی آمو
همی دارد چو بچه مرده آهو
ز گردشهای این چرخ سبکرو
همان آید کزان سنگ و از آن جو
پدر گفتش که چون زر سایه افکند
ترا از گوهر و از پایه افکند
نیاید دُنیی و دین راست هر دو
ز حق میدان که نتوان خواست هر دو
در این رقص و در این های و در این هو
میان ماست گردان میر مه رو
اگر چه روی میدزدد ز مردم
کجا پنهان شود آن روی نیکو
چو چشمت بست آن جادوی استاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.