قیامت از چه ترا گفته اند در قد و قامت
که نیست فتنه همی در حسابگاه قیامت
صفات حور و صفای قصور باورش افتد
به خانه ی تو کندکافر ار دو روز اقامت
به ذل و مسکنت ار زندگی گذشت چه نقصان
مرا که دولت عشق است فزود عز و شهادت
به بوی حور جنان هر که بگذرد ز تو اینجا
عجب نه کارش اگر منتهی شود به ندامت
فراق با همه سختی مرا نکشت دریغا
بیا که در قدمت جان دهم به وجه غرامت
هر آن که شد به رهت کشته زنده ابدی شد
ترا برای تفاخر همین بس است کرامت
بتی که دل به نگاهش سپرد عارف و عامی
به ترک او مگشا لب که نیست جای ملامت
جدایی از رخ جانان مرا کدام صبوری
رهایی از غم هجران مرا کدام مقامت
دگر به دعوی هجران مرا چه کار صفایی
از این مخاطره گرجان برون برم به سلامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع قیامت و عشق الهی میپردازد. شاعر به توصیف اوصاف حور و نعمتهای بهشت اشاره میکند و تضاد بین دنیا و آخرت را بررسی میکند. او از درد فراق معشوق و سختیهای زندگی مینالد و به عشق و قربانی شدن در راه آن اشاره میکند. شاعر همچنین به عظمت عشق و کرامت درون آن پرداخته و به عدم وجود ملامت در برابر عشق میپردازد. در نهایت، او به آرزوی رهایی از غم و جدایی و تلاش برای رسیدن به سلامت روحی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در مورد قیامت گفتهاند که آن روز را نمیتوان با قامت و قد آدمی سنجید، زیرا آنجا هیچ فریب و نیرنگی وجود ندارد و همه چیز به وضوح محاسبه میشود.
هوش مصنوعی: اگر ویژگیهای زیبای حور و خلوص کاخها به خانهات برسد، ممکن است دل تو را متوجه خود کند و از ایمان دور کند، حتی اگر فقط دو روز در آن مکان بمانی.
هوش مصنوعی: اگر زندگی در ذلت و حقارت سپری شود، چه تفاوتی دارد؟ زیرا عشق باعث افزایش عزت و مقام والای شهادت میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که بوی بهشت را حس کند و از تو دور شود، جای تعجب نیست اگر به پشیمانی دچار گردد.
هوش مصنوعی: فراق و جدایی با تمام دشواریهایی که داشت نتوانست مرا از پا درآورد، افسوس که بیا و وجودم را فدای تو کنم تا بتوانم خسارت این جدایی را جبران کنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه تو جان بدهد، برای همیشه زنده و جاویدان میشود. همین که تو برای افتخار خود، چنین خاصیتی را داری، کافی است.
هوش مصنوعی: اگر کسی دلش را به نگاه زیبای او بسپارد، چه عارف باشد و چه عامی، نباید زبان به سرزنش او بگشاید، زیرا در اینجا جایی برای ملامت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: جدایی از چهره محبوبم، مرا چه صبری میتواند نجات دهد؟ و رهایی از غم دوری او، کدام مقام میتواند به من ببخشد؟
هوش مصنوعی: دیگر چه نیازی به شکایت از دوری تو دارم، من چگونه میتوانم از این خطر به سلامتی خارج شوم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وعظتک اجداث صمت
و نعتک ازمنة خفت
وارتک قبرک فی القبور
و انت حیّ لا تمت
عدیل نیست ترا در جهان حسن و ملاحت
عجب لطیف و صبیحی، بخیر باد صباحت
دلم بسوخت ز حیرت، تنم گداخت ز غیرت
قضا بمرگ رقیبان چو کج نهاد کلاهت
گرم بتخت نشانی ورم ز پیش برانی
[...]
ز وصل شاد نیم و زجفا ملال ندارم
چنان ربوده ی عشقم که هیچ حال ندارم
گذشت عمر و تو در فکر نحو و صرف و معانی
بهائی از تو بدین نحو صرف عمر بدیع است
ز عشق روی تو هر کو مرا نمود ملامت
به یک مشاهده از عمر رفته داشت شکایت
کسی ز شنعت اعدا ز دوست روی نتابد
که همدمند ز آغاز عاشقی و ملامت
تمام وحشت مردم به حشر این بود و بس
[...]
به چار سوق طریقت بجز متاع محبت
بکار نیست قماشی بنزد اهل حقیقت
به چشم اهل حقیقت شود مجاز حقیقت
شریعت است طریقت طریقت است شریعت
همه نظام نبوت بنصه کثرت و آداب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.