ز رخ برداشت دوش آن مه جلیلی
تجلی کرد بر رویم سهیلی
از آن رو روز من چون شب سیه شد
به روز آوردم از غم طرفه لیلی
به چرخم خاست ز آه سینه ابری
به خاکم ریخت ز آب دیده سیلی
مرا تنها روا نبود ملامت
که دارم در فراقش وای و ویلی
پریشان درکمندش مانده جمعی
خروشان از خیالش گشته خیلی
عیان گشتی عیار زهد و پرهیز
گرش مقداد دیدی یا کمیلی
وفا و مهرش اندر سینه بسیار
حیا و شرمش اندر دیده خیلی
مرا بر سر ز سودایش نه شوری
مرا در دل به دیدارش نه میلی
که آن آید به میزانی و وزنی
که این گنجد به مقداری و کیلی
صفایی عشق ما و حسن او برد
ز یاد افسانه ی مجنون و لیلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید و به احساسات شدید ناشی از عشق و فراق اشاره میکند. او بیان میکند که چگونه در غیاب معشوق، زندگیاش به شب سیاهی تبدیل شده و عواطفش به شدت آشفته و پریشان است. شاعر در دل خود حسرت و اندوهی عمیق از دوری معشوق را احساس میکند و بر این باور است که وفا و محبتش به او بسیار زیاد است، اما در عین حال نمیتواند شوری برای دیدارش در دل داشته باشد. او همچنین به مقایسه عشق خود با داستان معروف مجنون و لیلی میپردازد و میگوید که عشقشان از یاد داستانهای مشهور فراتر رفته است. این شعر، نماد قدرتمندی از عشق و اندوه ناشی از فراق است.
هوش مصنوعی: دوش، چهره آن ماه زیبا را برداشت و با درخشندگیاش بر من تابید.
هوش مصنوعی: به خاطر غم واندوهی که به خاطر لیلی دارم، روزهایم مانند شب تاریک شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و غم درونم، آسمان ابری شد و اشکهایم مثل باران بر زمین ریخت.
هوش مصنوعی: من تنها نباید مورد سرزنش قرار بگیرم، زیرا در غم دوری او به شدت رنج میبرم.
هوش مصنوعی: جمعی از افراد در دام خیال او گرفتار شده و به شدت در آشفتهحالی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر روزی عیار واقعی زهد و پرهیز را دیدی، آیا او را مانند مقداد یا کمیل خواهی شناخت؟
هوش مصنوعی: در دلش وفا و محبت زیادی وجود دارد، ولی در نگاهش حیا و شرم فراوان است.
هوش مصنوعی: در دل من شوری برای دیدن او وجود ندارد و اشتیاقی برای ملاقاتش احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: آنچه به وزن و اندازهای میرسد، باید به گونهای باشد که این نیز در یک مقدار و مقدار مشخص جا بگیرد.
هوش مصنوعی: عشق ما و زیبایی او آنچنان دلنشین و باصفاست که داستان مجنون و لیلی را از یاد برده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو «بهرام» و «رُهامِ» اردبیلی،
«گَشَسْپِ» دِیلمی، «شاپورِ» گیلی،
ایا ابر سیه بر چرخ نیلی
نه دریائی نه جیحونی نه نیلی
چرا چندین گهر باری نه سیلی
چرا تندی کنی نه ژنده پیلی
بآب اندرا با دریا عدیلی
[...]
خداوندا حریفان آمدستند
که تا با من کنند امشب عدیلی
به زر سیکی نمییابم در این شهر
وگرنه نیست در طبعم بخیلی
اعانت کن مرا امشب به سیکی
[...]
نهاده تخت شه بر پشت پیلی
کشیده تیغ گرداگرد میلی
فتاده بر رخش عکس بخیلی
لبش از ناخورایی گشته نیلی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.