الا ای باغبان بگذار یا بلبل دمی گل را
که تاب هجر گل تا سال دیگر نیست بلبل را
به طرف گلشن از سودای چهر و زلف خود بنگر
به دل صد داغ سوری را به تن صد تاب سنبل را
عراق از حسن بگرفتی مسخر کن خراسان هم
ز قد وچهر بشکن سرو کشمر ماه کابل را
به عین هوشیاری گر نظر در ساغر اندازی
ز مستی های چشم از خویشتن بیرون بری مل را
اگر پایم به هجران کاوش عشقت مرا کافی
تو خود ای دوست چندی دست کوته کن تطاول را
خط وگیسوی جانان را به جان چون منتهی بینم
محقم گر ندانم باطل این دور و تسلسل را
تفرجگاه مشتاقان سر کوی تو بس زین پس
که با روی توازگلزار بی زاری است بلبل را
مرا در نشئه ی نقل دندان شکرخا بس
به حلواهای کل ملک ندهم این تنقل را
صفایی زان ذقن و آن لعل با حزم و حذر بگذر
که سر باز است این چه را و ره تنگاست این پل را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به باغبان میگوید که بگذارد بلبل لحظهای از گل لذت ببرد، زیرا تحمل دوری از آن را ندارد. او از زیباییهای طبیعت و تاثیر عشق و زیبایی معشوق بر جان آدمی سخن میگوید و اشاره میکند که عشق و حسی که تجربه میکند، فراتر از دگرگونیهای دنیا است. شاعر در عین حال به تلخیهای عشق و دوری نیز اشاره دارد و از باغبان میخواهد که اجازه دهد تا بلبل از زیبایی گل بهرهمند شود، زیرا این لحظات برای او بسیار ارزشمند است. او با اشاره به زیباییهای معشوق، تنهایی و درد عاشقی را نیز به تصویر میکشد و در نهایت بر اهمیت عشق و لذت آن تاکید میکند.
هوش مصنوعی: ای باغبان، خواهش میکنم کمی به بلبل اجازه بده تا از گل لذت ببرد؛ چون بلبل تاب و توان تحمل دوری از گل را تا سال آینده ندارد.
هوش مصنوعی: به سمت باغ گل برو و زیبایی چهره و موی خود را ببین، در دل تو به خاطر آن beauty، چندین درد و زخم وجود دارد که همانند گرما و تابش یک گل سنبل است.
هوش مصنوعی: عراق به خاطر زیبایی و جذابیت حسن به تسخیر درآمد، در حالی که خراسان هم با قد و چهرهاش دلرباست. همچنین سرو کشمر و ماه کابل نیز از زیبایی بینظیری برخوردارند.
هوش مصنوعی: اگر با دقت و هوشیاری به جام شرابی نگاه کنی، از مستی چشمهایت میتوانی خود را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: اگر از دوری و جداییات رنج میکشم، کافی است که تو ای دوست، کمی دست از طلب و کشش برداری.
هوش مصنوعی: من زیبایی و ویژگیهای محبوبم را به قدری عمیق و واضح میبینم که اگر نداند این دلخوشیها در واقع بیفایده و بیپایهاند، برایم چه اهمیتی دارد.
هوش مصنوعی: مکان تفریح و خوشی عاشقان در کنار کوی تو است، زیرا با وجود چهره تو، بلبل از گلزارها دلزده است.
هوش مصنوعی: من هیچ چیز را به خوشمزگی و شیرینی این دندان شیرینم که در لذت خوردن نقل هست، عوض نخواهم کرد و حتی اگر تمام شیرینیهای دنیا را داشته باشم.
هوش مصنوعی: از زیبایی چانه و آن لعل که به دقت و احتیاط باید عبور کنی، زیرا اینجا سرابی وجود دارد و مسیر برای عبور تنگ و سخت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را
ز روی لاله رنگ خود خجالتها دهی گل را
مرا پیش لب لعل تو سربازیست در خاطر
اگر چه پیش روی تو سربازیست کاکل را
رخ و زلف تو بس باشد ز بهر حجت و برهان
[...]
شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را
بدندان پاره پاره ساخته شبنم تن گل را
چو گیرم کاکلش را تا کشد سوی خودم آن مه
بقصد دوری من می گشاید عقد کاکل را
صبا را جویبار از موج در زنجیر می دارد
[...]
به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را
خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را
ز شوق دوست زان سان چشم حسرت بر قفا دارم
که رو هم گر به راه آرم نمیبینم مقابل را
چمن را غنچه نشکفته بسیار است، میترسم
[...]
مجو از زاهدان خشک طینت گوهر عرفان
که از دریای گوهر، بهره خاشاک است ساحل را
نباشد آدمی را هیچ خلقی بهتر از احسان
که بوسد دست خود، هر کس که گیرد دست سایل را
ندارد گریه کردن حاصلی در پیش بی دردان
[...]
نگاه باغبانم، میپرستم لاله و گل را
کنم چون موی پیغمبر زیارت شاخ سنبل را
پر از گل دامن خود را ز فیض خرقه میبینم
چو طاووسان کنم چتر خود این دامان پرگل را
به گلشن دام زلف و سرمهٔ چشمش ز صیادی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.