که جز من کاشکم اینسان دربدر کرد
انیس خویش اشک پرده تر کرد
بنازم غمزه ات کز یک کرشمه
بنای تقویم زیر و زبر کرد
جزاک الله کنی منعم ز فریاد
کجا فریاد از این بهتر اثر کرد
مبارک اختری فرخنده بختی
که روزی با تو شب شامی سحر کرد
ز تاب لعلت آن کس کام دل یافت
که پی گیریش پیکانت سپر کرد
قلم غماز رازم شد ندانم
که از اسرار ما او را خبر کرد
به دل کشتم درختی کش ز هر شاخ
به جای هر گلم خاری به در کرد
نهال عشق زاد این میوه ما را
که سر تا پا ملامت برگ برکرد
نه جز فرقت به فرقم سایه انداخت
نه جز حسرت بر احوالم ثمر کرد
رقیب از بس گمان های غلط برد
صفایی از سر کویت سفر کرد
مرا ازدست او کوپای تمکین
که با دشمن تواند چون تو سر کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو از توران سوی ایران سفر کرد
چو کیخسرو به جیحون بر گذر کرد
شمالی باد چون بر گل گذر کرد
نسیم گل بباغ اندر اثر کرد.
تب دوشین در آن بت چون اثر کرد
مرا فرمود و هم در شب خبر کرد
برفتم دست و لب خایان که یارب
چه تب بود اینکه در جانان اثر کرد
بدیدم زرد رویش گرم و لرزان
[...]
دگر باره چو شیرین دیده بر کرد
در آن تمثال روحانی نظر کرد
لبانم نیم شب تا روز تر کرد
نسیم آمد دهانم پر ز زر کرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.