دل از دستم ربود آن یار جانی
نبودش گرچه قصد دل ستانی
مسلمانی از آن کافر بیاموز
که با صد کینه دارد مهربانی
به عهد پیریم یاری وفادار
به دست آمد دریغ از جوانی
ندانستم که می گردم گرفتار
وگرنه می نکردم دیده بانی
به بالا رستخیزی کرده بر پای
کجا بود این بلای ناگهانی
به تحریر حدیث حسن جانان
قلم را نیست چندان تر زبانی
بیا بنگر میانش را به دقت
بدون لفظ دریاب آن معانی
به شرط دسترس در پایت ای دوست
مرا ناید دریغ از جان فشانی
مرا محکوم خود فرما که زیبد
ترا بر جسم و جانم حکمرانی
صفایی از وفایت نگسلد دل
مکن درباره ی او بدگمانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وفاداری است. شاعر از تجربیات خود میگوید که چگونه در عشق به شخصی گرفتار شده، حتی اگر آن شخص قصدی برای دلربایی نداشته باشد. او به کافر بودن دیگری اشاره میکند که با وجود کینهورزی، مهربانی نشان میدهد و از آن به عنوان درس مسلمانی یاد میکند. شاعر به وفاداری در دوستی اشاره میکند و از غفلت خود در مواجهه با مشکلات میگوید. او به زیباییهای معشوقش و عدم توانایی کلمات در توصیف آن اشاره کرده و در نهایت از دوستش میخواهد که به او اعتماد کند و بدگمانی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: عشقم دل مرا گرفت و از آن خود کرد، هرچند که او قصد آزار دادن نداشت.
هوش مصنوعی: از آن کافر بیاموز که با وجود صد دشمنی، مهربانی میکند.
هوش مصنوعی: در دوران پیری، دوستی وفادار به من پیوست، اما افسوس که جوانی را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: نمیدانستم که در دام گرفتار میشوم، وگرنه مراقبت نمیکردم.
هوش مصنوعی: این بیت به این اشاره دارد که وقتی فردی به حالتی از برانگیختگی و فعالیت دلخواه میرسد، ناگهان با مشکلی یا بلای غیرمنتظره مواجه میشود. در واقع، این جمله از یک تضاد میان اوج حیات و نشاط و وقوع یک حادثهی ناگوار صحبت میکند.
هوش مصنوعی: قلم نمیتواند به خوبی احساسات و زیباییهای محبت و عشق را به زبان بیاورد، زیرا این احساسات فراتر از کلمات و نوشتار هستند.
هوش مصنوعی: بیایید با دقت به آنچه درون این شعر نهفته است نگاه کنیم و بدون استفاده از واژههای معمول، معانی عمیق آن را درک کنیم.
هوش مصنوعی: اگر به تو دسترسی داشته باشم، هرگز از فدای جانم برای تو دریغ نمیکنم، ای دوست.
هوش مصنوعی: از من بخواه که خود را زیر فرمانت قرار دهم، زیرا تو شایستهی حکمرانی بر روح و جسم من هستی.
هوش مصنوعی: دل خود را در مورد او بدبین نکن، زیرا وفاداریاش را از دست نخواهد داد و همیشه بر پاکیاش پایبند خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.