تعالی الله یکی دلدار دارم
که با رویش ز گلشن عار دارم
ز چهر تابناک آبدارش
گلستان ها گل بی خار دارم
ز سرو قد خورشید جمالش
به محفل نخل آتشبار دارم
ز چشم شوخش اندر هر نگاهی
دو مست عاشق بیمار دارم
ز مژگان دلاشوبش بهر چشم
دو جعبه تیر بی سوفار دارم
ز ابروی کماندارش به سینه
دو قبضه تیغ جوهر دارم دارم
ز درج کامبخش نوشخندش
دو یاقوت شکر گفتار دارم
ز سیمین کوی پستانش دو نارنگ
که آن خون ها به دل چون مار دارم
ز تأثیر لب شیرین زبانش
نی آسا خامه شکر بار دارم
ز گیسوی رسای مشک سایش
چه افعی های مردم خوار دارم
به دست وگردن از زلفش شب و روز
عجب هم سبحه هم زنار دارم
چه نعمت های جان بخش از وجودش
که بایستم نهان ز اغیار دارم
دل از مهرش نپردازم صفایی
که من با او هزاران کار دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف محبوبی میپردازد که جلوههای زیبایی و دلرباییاش او را مجذوب کرده است. او از ویژگیهای ظاهری و سحرآگین محبوبش میگوید، همچون چهره تابناک، موهای خوشبو، و لبهای شیرین. عشق و دلدادگیاش را به تصویر میکشد و از تأثیر عمیق وجود محبوب بر زندگیاش سخن میگوید. شاعر تأکید میکند که نمیتواند از عشق به این محبوب دست بکشد و رابطهای عمیق و خاص با او دارد. عشق او پر از زیباییها و نعمتهاست و او با محبوب خود هزاران کار و ماجراجویی دارد.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که محبوبی دارم که زیباییاش مرا به یاد گلهای باغ میاندازد.
هوش مصنوعی: از چهره درخشان او، مانند باغهایی با گلهای خوشبو و لطیف، خاطراتی زیبا و خالی از درد دارم.
هوش مصنوعی: من در محفل نخلهای آتشین، از زیباییاش به قد بلند سرو و درخشش خورشید یاد میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چشمانت، در هر نگاهی که به تو میاندازم، دو عاشق دیوانه و بیمار را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: از چشمان پریشان او، دو جعبه تیر آماده دارم که نه حتی یک اینکه بیسوت زده باشند.
هوش مصنوعی: از ابروی کماندارش، همچون دو تیغ تیز و برنده، جراحتی عمیق در دل دارم.
هوش مصنوعی: دو دانه یاقوت که مانند لبخند شیرین کامبخش هستند، به من میگویند که از سخنان شیرین او صحبت کنم.
هوش مصنوعی: در کوچهای که پرستوی نقرهای وجود دارد، دو نارنگی هست که خون آنها مانند ماری در دلم میپیچد.
هوش مصنوعی: از تأثیر کلام شیرین او، دلم پر از شوق و شیرینی است.
هوش مصنوعی: از موهای خوشبو و مشکی او چه بر سر افعیهای ظالم و ستمگر آمده است!
هوش مصنوعی: به خاطر زلف او، هر لحظه دچار شگفتیام و همچنان که مشغول عبادتم، به نوعی خود را به زنجیر او میبینم.
هوش مصنوعی: او دارای نعمتهایی است که از وجودش به من زندگی و انرژی میدهد و من به خاطر آنها در مقابل دیگران پنهان میشوم.
هوش مصنوعی: من هرگز از عشق او دل نمیکنم، چون با او هزاران ارتباط و تجربهی زیبا دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترا نز بهر چیزی دوستدارم
که من خود خواسته بسیار دارم
کافرم گر منی آلاله کارم
کافرم گر منی آبش بدارم
کافرم گر منی نامش برم نام
دو صد داغ دل از آلاله دارم
تو دانائی که در خاطر چه دارم
بنزدیک تو چون پاسخ گذارم
بنا میزد دلی چون شیر دارم
زبانی بر سخنها چیر دارم
تو پنداری به دقت جنگ و کوشش
دلی از زندگانی سیر دارم
ز زخم خنجر و زوبین و ناوک
[...]
نه شب خواب و نه روز آرام دارم
شب و روزی بدین سان می گدارم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.