سری کاینجا چو دامان در قدم نیست
بر ما یکسر مو محترم نیست
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که دیگر در وجودم جای غم نیست
به قتلم وارهان از غم خدا را
چو درکیش توخون ریزی ستم نیست
به محرومان جفا زین بیش مپسند
دل محزون کم از صید حرم نیست
رقیب از رنج ما شاد است ورنه
مرا بر جور جانان جای غم نیست
به خیل غمزه ام دل برد و دانم
گنه زان شه که جرمی بر حشم نیست
چرا زان بهره نبود هیچ کس را
اگر چهر تو گلزار ارم نیست
به مرز دلبری سروی سرافراز
چو قد عالم آرایت علم نیست
میانت مویی افزون نیست اما
ز زلف پر خمت یک موی کم نیست
به پا بوست فرو افتاده گیسو
از آن رو همچو زلفت خم به خم نیست
جفا راندی و جز رسم وفایت
صفایی را به جان حرفی رقم نیست
مجو آزار حق جویان که زین جای
بهر سو ره سپاری راه امنیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر کردار تو بر من ستم نیست
تو خود دانی که بر خفته قلم نیست
گرت صد گنج هست ار یک درم نیست
نصیبت زین جهان جز یک شکم نیست
ز دستم گر چه قسمی جز الم نیست
چو بر دستست نام دوست غم نیست
ز دوزخ شعله غم گر چه کم نیست
چو غم را غمگساری هست غم نیست
مرا دلبند و مونس غیر غم نیست
ترا سرمایه جز جور و ستم نیست
مرا چون تو نباشد در جهان یار
ترا بهتر ز من دلدار کم نیست
اگر روی ترا در خواب بینم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.