پس از این سنگ به ساغر زنم ان شاء الله
می ز پیمانه ی دیگر زنم ان شاء الله
هم کباب از جگر خویش خورم بی تشویش
هم شراب از لب دلبر زنم ان شاء الله
به قدش عقده مجدد بگشایم ز ضمیر
به لبش بوسه مکرر زنم ان شاء الله
گاه بر چهر منورکشمش دست مراد
که بر آن جعد معنبر زنم ان شاء الله
گه گزم لعل خوشابش چو می از جام عقیق
گاه بر مخزن گوهر زنم ان شاء الله
کردمش دست و بغل گاه به گردن چون زلف
که چو گیسوش به پا سر زنم ان شاء الله
گر کند بار دگر عزم جدایی به خدای
دست بر دامن او در زنم ان شاء الله
تا بسوزد دل سختش به جگر خواری من
سنگ بر سینه نه بر سر زنم ان شاء الله
صله ی این غزل از یار بود بوسی چند
کش صفایی بدو عبهر زنم ان شاء الله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.