زیانت خود چه بود از مهربانی
که کردی با سبک روحان گرانی
به سختی های هجرانت نمودم
ولی می میرم از این سخت جانی
ترا تا دامن از دستم رها شد
نگستردم بساط کامرانی
ز خاکم بوی غم خواهی شنیدن
چو من رحلت کنم زین دار فانی
مرا از دیگران افزون بزن زخم
که در حشرم شناسی زین نشانی
چو سگ های سر کوی تو ای کاش
مرا بودی مقام پاسبانی
ترحم کن بر این پیر گرفتار
که یا رب کام یابی از جوانی
به سودای غمت شادم ولی باز
غمم حاصل بود زین شادمانی
چه خسروها که فرهاد توگشتند
به شور حسنت ای شیرین ثانی
صفایی کردی از عشقش تبرا
مرا انداختی در بدگمانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.