گنجور

 
محتشم کاشانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ث
ج
ح
خ
د
ذ
ر
ز
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: زلف و قدت راست ای بت سرکش، چشم و رخت راست ای گل رعنا

شماره ۲: بعد هزار انتظار این فلک بی وفا

شماره ۳: من از رغم غزالی شهسواری کرده‌ام پیدا

شماره ۴: درخشان شیشه‌ای خواهم می رخشان در و پیدا

شماره ۵: ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا

شماره ۶: کسی ز روی چنان منع چون کند ما را

شماره ۷: که زد بر یاری ما چشم زخمی اینچنین یارا

شماره ۸: چو بر زندانیان رانی سیاست یاد کن ما را

شماره ۹: مبین به چشم کم ای شوخ نازنین ما را

شماره ۱۰: صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را

شماره ۱۱: هرزه نقاب رخ مکن طره نیم تاب را

شماره ۱۲: بر رخ پر عرق مکش سنبل نیم تاب را

شماره ۱۳: اگر دل بر صف مژگان سیاهی می‌زند خود را

شماره ۱۴: جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را

شماره ۱۵: ای نگهت تیغ تیز غمزه غماز را

شماره ۱۶: چنین است اقتضا رعنائی قد بلندش را

شماره ۱۷: شب که ز گریه می‌کنم دجله کنار خویش را

شماره ۱۸: گر بهم می‌زدم امشب مژه پر نم را

شماره ۱۹: چو دی ز عشق من آگه شد و شناخت مرا

شماره ۲۰: شوق درون به سوی دری می‌کشد مرا

شماره ۲۱: روزگاری که رخت قبله جان بود مرا

شماره ۲۲: چو افکنده ببیند در خون تنم را

شماره ۲۳: به افسون محو کردی شکوه‌های بیکرانم را

شماره ۲۴: جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا

شماره ۲۵: بگو ای باد آن سر خیل رعنا پادشاهان را

شماره ۲۶: مالک المک شوم چون ز جنون هامون را

شماره ۲۷: شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ تو را

شماره ۲۸: با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را

شماره ۲۹: گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را

شماره ۳۰: درهمی گرم غضب کرده نگاه که تو را

شماره ۳۱: حوصله کو که دل دهم عشق جنون فزای را

شماره ۳۲: برین در می‌کشند امشب جهان‌پیما سمندی را

شماره ۳۳: نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را

شماره ۳۴: تا همتم به دست طلب زد در بلا

شماره ۳۵: گشته در راهت غبار آلود روی زرد ما

شماره ۳۶: سروی از یزد گذر کرد به کاشانه ما

شماره ۳۷: فرمود مرا سجده خویش آن بت رعنا

شماره ۳۸: ای گوهر نام تو تاج سر دیوان‌ها

شماره ۳۹: به صد اندیشه افکند امشبم آن تیز دیدن‌ها

شماره ۴۰: عجب گیرنده راهی بود در عاشق ربایی‌ها

شماره ۴۱: دیشبش در خواب دیدم با رخ چون آفتاب

شماره ۴۲: ای زیر مشق سر خط حسن تو افتاب

شماره ۴۳: برشکن طرف کله چون بفکنی از رخ نقاب

شماره ۴۴: همچو شمعم هست شبها بی‌رخ آن آفتاب

شماره ۴۵: حسن روزافزون نگر کان خسرو زرین طناب

شماره ۴۶: نامسلمان پسری خون دلم خورد چو آب

شماره ۴۷: نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب

شماره ۴۸: رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب

شماره ۴۹: خیالش را به نوعی انس در جان من است امشب

شماره ۵۰: بزم پر فتنه از آن طرز نگاهست امشب

شماره ۵۱: وصلم نصیب شد ز مددکاری رقیب

شماره ۵۲: یگانه‌ای در دل می‌زند به دست ارادت

شماره ۵۳: چو هجر راه من تشنه در سراب انداخت

شماره ۵۴: دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت

شماره ۵۵: آن که آیینه صنع از روی نیکوی تو ساخت

شماره ۵۶: داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت

شماره ۵۷: هلالی بودی اول صد بلند اختر هوادارت

شماره ۵۸: این چه چوگان سر زلف و چه گوی ذقن است

شماره ۵۹: دوستم با تو به حدی که ز حد بیرونست

شماره ۶۰: نخل قد خم گشته که پرورده دردست

شماره ۶۱: باز این چه زلف از طرف رخ نمودن است

شماره ۶۲: زخم جفای یار که بر سینه مرهم است

شماره ۶۳: کنون که خنجر بیداد یار خونریز است

شماره ۶۴: زان آستان که قبله ارباب دولت است

شماره ۶۵: به عزم رقص چو آن فتنه زمین برخاست

شماره ۶۶: چون دم جان دادنم آهی ز جانان برنخاست

شماره ۶۷: رخت که صورت صنع آشکار از آن پیداست

شماره ۶۸: با من بدی امروز زاطوار تو پیداست

شماره ۶۹: گوی میدان محبت سر اهل نظر است

شماره ۷۰: تو را بسوی رقیبان گذار بسیار است

شماره ۷۱: با خط آن سلطان خوبان را جمالی دیگر است

شماره ۷۲: آهوی چشم بتان چشم تو را نخجیر است

شماره ۷۳: خط ز رخت سر کشید سرکشی ای گل بس است

شماره ۷۴: از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است

شماره ۷۵: این صید هنوز نیم رام است

شماره ۷۶: نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست

شماره ۷۷: بر درت کانجا سیاست مانع از داد من است

شماره ۷۸: روی تو که اختر زمین است

شماره ۷۹: پای یکی به علت ادبار نارواست

شماره ۸۰: غمزه کز قوت حسنت دو کمان ساخته است

شماره ۸۱: آن که بزم غیر را روشن چو گلشن کرده است

شماره ۸۲: حرف عشقت مگر امشب ز یکی سرزده است

شماره ۸۳: از عاشقان حوالی آن خانه پر شده است

شماره ۸۴: امشب دگر حریف شرابت که بوده است

شماره ۸۵: کمر به کین تو ای دل چو یار جانی بست

شماره ۸۶: چو ناز او به میان تیغ دلستانی بست

شماره ۸۷: گفتمش تیر تو خواهد به دل زار نشست

شماره ۸۸: منتظری عمرها گر بگذاری نشست

شماره ۸۹: آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست

شماره ۹۰: دوست با من دشمن و با دشمن من گشته دوست

شماره ۹۱: نهال گلشن دل نخل نو رسیده اوست

شماره ۹۲: حکمی که همچو آب روان در دیار اوست

شماره ۹۳: گل چهره‌ای که مرغ دلم صید دام اوست

شماره ۹۴: حسن که تابان ز سراپای توست

شماره ۹۵: مهر که سرگرم مه روی توست

شماره ۹۶: مدعی که آتش اعراض فروزنده توست

شماره ۹۷: امشب ای شمع طرب دوست که همخانه توست

شماره ۹۸: گرچه بیش از حد امکان التفات یار هست

شماره ۹۹: دلت امروز به جا نیست دگر چیزی هست

شماره ۱۰۰: در ظل همائی که بر او میل جهانی است

شماره ۱۰۱: ای پری غم نیست گر مثل منت دیوانه ایست

شماره ۱۰۲: درهم است آن بت طناز نمی‌دانم چیست

شماره ۱۰۳: ای در درون جان ز دل من کرانه چیست

شماره ۱۰۴: مطرب بگو که این تری و این ترانه چیست

شماره ۱۰۵: گر بدانی که گرفتار کمندت دل کیست

شماره ۱۰۶: رفته مهر از شکرت در شکرستان تو کیست

شماره ۱۰۷: شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست

شماره ۱۰۸: هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست

شماره ۱۰۹: گرچه قرب درگهت حدمن مهجور نیست

شماره ۱۱۰: بی‌تصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست

شماره ۱۱۱: گرچه پای بندی عشق بی‌زنجیر نیست

شماره ۱۱۲: گر با توام ز دیدن غیرم گزیر نیست

شماره ۱۱۳: با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست

شماره ۱۱۴: هرچند خون عاشق بی‌دل حلال نیست

شماره ۱۱۵: چون تو سروی در جهان ای نازنین اندام نیست

شماره ۱۱۶: ای گل امروز اداهای تو بی‌چیزی نیست

شماره ۱۱۷: درین کز دل بدی با من شکی نیست

شماره ۱۱۸: آینه جان به جز آن روی نیست

شماره ۱۱۹: تیر او تا به سرا پرده دل ماوا داشت

شماره ۱۲۰: گرچه بر رویم در لطف از توجه بازداشت

شماره ۱۲۱: آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت

شماره ۱۲۲: بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت

شماره ۱۲۳: خاطری جمع ز شبه آن که تو میدانی داشت

شماره ۱۲۴: بعد چندین انتظار آن مه به خاک ما گذشت

شماره ۱۲۵: فغان که همسفر غیر شد حبیب و برفت

شماره ۱۲۶: ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت

شماره ۱۲۷: بردوش آن قدر دل من بار غم گرفت

شماره ۱۲۸: حسن پری جلوه کرد دیو جنونم گرفت

شماره ۱۲۹: بود شهری و مهی آن نیز محمل بست و رفت

شماره ۱۳۰: یارم طریق سرکشی از سر گرفت و رفت

شماره ۱۳۱: شهریار من مرا پابست هجران کرد و رفت

شماره ۱۳۲: با رقیب آمد و این غمکده را در زد و رفت

شماره ۱۳۳: خاست غوغائی و زیبا پسری آمد و رفت

شماره ۱۳۴: چابکسواری آمد و لعبی نمود و رفت

شماره ۱۳۵: زانطره دل سوی ذقنت رفته رفته رفت

شماره ۱۳۶: بی‌پرده برآئی چو به صحرای قیامت

شماره ۱۳۷: زین نقش‌خانه کی من دیوانه جویمت

شماره ۱۳۸: کدام سرو ز سنبل نهاده بند به پایت

شماره ۱۳۹: به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنایت

شماره ۱۴۰: زهی گشوده کمند بلا سلاسل مویت

شماره ۱۴۱: عمرها فکر وصال تو عبث بود عبث

شماره ۱۴۲: دادم از دست برون دامن دلبر به عبث

شماره ۱۴۳: سالها از پی وصل تو دویدم به عبث

شماره ۱۴۴: زهی طغیان حسنت بر شکیب کار من باعث

شماره ۱۴۵: گلخنیان تو را نیست به بزم احتیاج

شماره ۱۴۶: گر به دردم نرسد آن بت غافل چه علاج

شماره ۱۴۷: اغیار را به صحبت جانان چه احتیاج

شماره ۱۴۸: درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج

شماره ۱۴۹: زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح

شماره ۱۵۰: به زبان خرد این نکته صریح است صریح

شماره ۱۵۱: ای لبت زنده کرده نام مسیح

شماره ۱۵۲: دوش گفتند سخنها ز زبان تو صریح

شماره ۱۵۳: غیر مگذار که در بزم تو آید گستاخ

شماره ۱۵۴: زهی به دور تو آئین دلبران منسوخ

شماره ۱۵۵: ای تو مجموعه شوخی و سراپای تو شوخ

شماره ۱۵۶: چو یار تیغ ستیز از نیام کین بدر آرد

شماره ۱۵۷: رفتی جهان پناها اقبال رهبرت باد

شماره ۱۵۸: زندگانی بی غم عشق بتان یکدم مباد

شماره ۱۵۹: شهریارا صاحبا رفتی خدا یار تو باد

شماره ۱۶۰: دل مایل تو شد که سیه رو چو دیده باد

شماره ۱۶۱: تا اختیار خود به رقیب آن نگار داد

شماره ۱۶۲: خلل به دولت خان جهانستان مرساد

شماره ۱۶۳: روزگاری رفت و از ما نامدت یک بار یاد

شماره ۱۶۴: چو تو را به قصد جولان سم بادپا بجنبد

شماره ۱۶۵: نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد

شماره ۱۶۶: دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد

شماره ۱۶۷: دلم از غمش چه گویم که ره نفس ندارد

شماره ۱۶۸: فضای کلبه فقر آن قدر صفا دارد

شماره ۱۶۹: تنی زلال‌وش آن سرو گل قبا دارد

شماره ۱۷۰: سبک جولان سمندی کان پری در زیر ران دارد

شماره ۱۷۱: به پیش اختر حسن تو مهر تاب ندارد

شماره ۱۷۲: کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد

شماره ۱۷۳: دیگر که هوای گل خودروی تو دارد

شماره ۱۷۴: طبیب من ز هجر خود مرارنجور می‌دارد

شماره ۱۷۵: مرا خیال تو شبها به خواب نگذارد

شماره ۱۷۶: چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد

شماره ۱۷۷: بس که روز و شبم از دل سپه غم گذرد

شماره ۱۷۸: شبی که بر دلم آن ماه پاره می‌گذرد

شماره ۱۷۹: روز محشر که خدا پرسش ما خواهد کرد

شماره ۱۸۰: فلک به من نفسی گرچه سر گرانش کرد

شماره ۱۸۱: چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد

شماره ۱۸۲: از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد

شماره ۱۸۳: آن پری بگذشت و سوی ما نگاهی هم نکرد

شماره ۱۸۴: جدائی تو هلاکم ز اشتیاق تو کرد

شماره ۱۸۵: که گمان داشت که روزی تو سفر خواهی کرد

شماره ۱۸۶: دی باد چو بوی تو ز بزم دگر آورد

شماره ۱۸۷: بهتر است از هرچه دهقان در چمن می‌پرورد

شماره ۱۸۸: اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد

شماره ۱۸۹: اجل خواهم مزاج خوی آن بیدادگر گیرد

شماره ۱۹۰: چو ممکن نیست کان مه پاسبان محفلم سازد

شماره ۱۹۱: چراغی آمد و بر آفتاب پهلو زد

شماره ۱۹۲: خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد

شماره ۱۹۳: چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد

شماره ۱۹۴: چو گریم بی تو اشگم از بن مژگان فرو ریزد

شماره ۱۹۵: به وجود پاکت شه من ز بدان گزندی نرسد

شماره ۱۹۶: خنک آن نسیم بشارتی که ز غایب از نظری رسد

شماره ۱۹۷: زخم او یکبارگی امروز بر جان می‌رسد

شماره ۱۹۸: گفتم تو را متاعی بهتر ز ناز باشد

شماره ۱۹۹: ز بس کان جنگجو را احتزاز از صلح من باشد

شماره ۲۰۰: به رهی کان سفری سرو روان خواهد شد

شماره ۲۰۱: بی‌وفا یارا وفا و یاریت معلوم شد

شماره ۲۰۲: هیچ می گویی اسیری داشتم حالش چه شد

شماره ۲۰۳: هر خون که از درون ز دل مبتلا چکد

شماره ۲۰۴: دلا گذشت شب هجر و یار از سفر آمد

شماره ۲۰۵: دلا نخل امل بنشان که باز آن سروناز آمد

شماره ۲۰۶: چو تیر غمزه افکندی به جان ناتوان آمد

شماره ۲۰۷: کمان ناز به زه نازنین سوار من آمد

شماره ۲۰۸: دم جان دادن آن بت بر سرم با تیغ کین آمد

شماره ۲۰۹: گه رفتن آن پری‌رو به وداع ما نیامد

شماره ۲۱۰: زلفش مرا به کوشش خود می‌کشد به بند

شماره ۲۱۱: یار بیدردی غیر و غم ما می‌داند

شماره ۲۱۲: ای گل به کس این خوبی بسیار نمی‌ماند

شماره ۲۱۳: بهترین طاقی که زیر طاق گردون بسته‌اند

شماره ۲۱۴: یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند

شماره ۲۱۵: یک دلان خوش دلی از فتح سلطان یافتند

شماره ۲۱۶: دی همایون خبری مژده دهانم دادند

شماره ۲۱۷: عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند

شماره ۲۱۸: حسن روزافزون او ترسم جهان برهم زند

شماره ۲۱۹: گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند

شماره ۲۲۰: بلا به من که ندارم غم بقا چکند

شماره ۲۲۱: گر بر من آرمیده سمندش گذر کند

شماره ۲۲۲: آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند

شماره ۲۲۳: چون باز خواهد کز طلب جوینده را دور افکند

شماره ۲۲۴: هر کسی چیزی به پای آن پسر می افکند

شماره ۲۲۵: خدا اگر چه ز پاکان دعا قبول کند

شماره ۲۲۶: چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند

شماره ۲۲۷: عاشق از حسرت دیدار تو آهی نکند

شماره ۲۲۸: عجب که دولت من بی‌بقائیی نکند

شماره ۲۲۹: لعل تو در شکست من زمزمه بس نمی‌کند

شماره ۲۳۰: آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این کنند

شماره ۲۳۱: آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند

شماره ۲۳۲: دل وجان و سرو تن گر به فدای تو شوند

شماره ۲۳۳: رندان که نقد جان به می ناب می‌دهند

شماره ۲۳۴: ملامت گو که گاهی همچو ماه از روزنت بیند

شماره ۲۳۵: دیشب که بر لبت لب جام شراب بود

شماره ۲۳۶: امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود

شماره ۲۳۷: دی صبح دم که عارض او بی‌نقاب بود

شماره ۲۳۸: همنشین امشب اگر آن بت چنین خواهد بود

شماره ۲۳۹: دوش چشمم هم به خواب از فکر و هم بیدار بود

شماره ۲۴۰: گنج وصل او به چون من بی‌وفائی حیف بود

شماره ۲۴۱: مهی که شمع رخش نور دیده من بود

شماره ۲۴۲: دردا که وصل یار به جز یک نفس نبود

شماره ۲۴۳: گر شود پامال هجر این تن همان گیرم نبود

شماره ۲۴۴: دی به شیرین عشوه هر دم سوی من دیدن چه بود

شماره ۲۴۵: دی ز شوخی بر من آن توسن دوانیدن چه بود

شماره ۲۴۶: یک دم ای سرو ز غمهای تو آزاد که بود

شماره ۲۴۷: جز من آن کس که به وصل تو نشد شاد که بود

شماره ۲۴۸: در شکار امروز صید آهوان او که بود

شماره ۲۴۹: بر هر دلی که بند نهاد از نگاه خود

شماره ۲۵۰: سیه چشمی که شادم داشت گاهی از نگاه خود

شماره ۲۵۱: ز بس که نور ز حسن تو در جهان بدود

شماره ۲۵۲: اول منزل عشقست بیابان فنا

شماره ۲۵۳: دست به دست همچو گل آن بت مست می‌رود

شماره ۲۵۴: آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود

شماره ۲۵۵: باز ما را جان به استقبال جانان می‌رود

شماره ۲۵۶: آن مه که صورتش ز مقابل نمی‌رود

شماره ۲۵۷: از باده لاله تو چو در ژاله می‌رود

شماره ۲۵۸: اگر شراب خوری صد جگر کباب شود

شماره ۲۵۹: پیش او نیک و بد عاشق اگر ظاهر شود

شماره ۲۶۰: چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود

شماره ۲۶۱: چشمم چو روز واقعه در خواب می‌شود

شماره ۲۶۲: حسن را گر ناز او کالای دکان می‌شود

شماره ۲۶۳: رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید

شماره ۲۶۴: صبا از کشور آن پاکدامان دیر می‌آید

شماره ۲۶۵: به گوشم مژده وصل از در و دیوار می‌آید

شماره ۲۶۶: سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید

شماره ۲۶۷: به خاکم آن بت اگر با رقیب درگذر آید

شماره ۲۶۸: ز خانه ماه به ماه آفتاب من بدر آید

شماره ۲۶۹: قضا از آسمان هرگه در بیداد بگشاید

شماره ۲۷۰: غمزه‌اش دست چو بر غارت جان بگشاید

شماره ۲۷۱: ازین لیلی و شانم خاطر ناشاد نگشاید

شماره ۲۷۲: گر از درج دهانش دم زنم از من به تنگ آید

شماره ۲۷۳: خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید

شماره ۲۷۴: به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنین آید

شماره ۲۷۵: به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنین آید

شماره ۲۷۶: چو غافل از اجل صیدی سوی صیاد می‌آید

شماره ۲۷۷: به مرگ کوه کن کزوی المها یاد می‌آید

شماره ۲۷۸: با وجود آن که پیوند آن پری از من برید

شماره ۲۷۹: عرق از برگ گل انگیختنش را نگرید

شماره ۲۸۰: قاصد رساند مژده که جانان ما رسید

شماره ۲۸۱: سرو خرامان من طره پریشان رسید

شماره ۲۸۲: ز خواب دیده گشاد و ز رخ نقاب کشید

شماره ۲۸۳: زاهدان منع ز دیر و می نابم مکنید

شماره ۲۸۴: خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید

شماره ۲۸۵: کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ

شماره ۲۸۶: ای زهر خنده تو چو شهد و شکر لذیذ

شماره ۲۸۷: ای شربت جفای تو هم تلخ و هم لذیذ

شماره ۲۸۸: بس که چون باران نیسان ای سحاب خوش مطر

شماره ۲۸۹: بر مه روی تو خط مشگ بار

شماره ۲۹۰: چنین که من ز تو خود را نموده‌ام بیزار

شماره ۲۹۱: تا شده ای گل به تو اغیار یار

شماره ۲۹۲: زهی ز سلطنتت روزگار منت دار

شماره ۲۹۳: افکنده ره به کلبه درویش خاکسار

شماره ۲۹۴: پیشت از سهوی که کردم ای خدیو کامکار

شماره ۲۹۵: تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار

شماره ۲۹۶: زین بیشتر رکاب ستم سر گران مدار

شماره ۲۹۷: ای طور تو را جهان خریدار

شماره ۲۹۸: دانم اگر از دلبری قانع به جانی ای پسر

شماره ۲۹۹: دور از تو خاک ره ز جنون می‌کنم به سر

شماره ۳۰۰: شطرنج صحبت من و آن مایه سرور

شماره ۳۰۱: عشق کهن به کوی تو می‌آردم هنوز

شماره ۳۰۲: زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز

شماره ۳۰۳: لشگر عشقت سیاهی می‌کند از دور باز

شماره ۳۰۴: یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز

شماره ۳۰۵: آفت من یک نگه زان نرگس مستانه ساز

شماره ۳۰۶: ای هنوزت مژه از صف شکنی بر سر ناز

شماره ۳۰۷: ای از می غرور تو لبریز جام ناز

شماره ۳۰۸: ناصحا از سر بالین من این پند ببر

شماره ۳۰۹: دوش در بزمم گذر کرد آن مه مجلس فروز

شماره ۳۱۰: دوش سرگرم از وثاق آن کوکب گیتی فروز

شماره ۳۱۱: حسن را تکیه‌گه آن طرف کلاهست امروز

شماره ۳۱۲: به من که آتش عشقش نکرده دود هنوز

شماره ۳۱۳: ز عنبر آتش حسنت نکرده دود هنوز

شماره ۳۱۴: دل در بدن کباب و مرا دیده تر هنوز

شماره ۳۱۵: مردم و بر دل من باز غم یار هنوز

شماره ۳۱۶: ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز

شماره ۳۱۷: ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز

شماره ۳۱۸: بزم کین آرا و در ساغر می بیداد ریز

شماره ۳۱۹: عقل در میدان عشق آهسته می‌راند فرس

شماره ۳۲۰: با من از ابنای عالم دلبری مانده است و بس

شماره ۳۲۱: آخر ای بی‌رحم حال ناتوان خود بپرس

شماره ۳۲۲: ای پری راه دیار آن پری پیکر بپرس

شماره ۳۲۳: آن قدر شوق گل روی تو دارم که مپرس

شماره ۳۲۴: باز آشفته‌ام از خوی تو چندان که مپرس

شماره ۳۲۵: ای سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس

شماره ۳۲۶: خموشیت گره افکند در دل همه کس

شماره ۳۲۷: آمد ز خانه بیرون در بر قبای زرکش

شماره ۳۲۸: شبی که می‌فکند بی تو در دلم الم آتش

شماره ۳۲۹: هرتار که در طره عنبر شکن استش

شماره ۳۳۰: محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش

شماره ۳۳۱: رخش شمعی است دود آن کمند عنبر آلودش

شماره ۳۳۲: ز دل دودی بلند آویخته زلف نگون‌سارش

شماره ۳۳۳: ز مهیست داغ بر دل که ندیده‌ام هنوزش

شماره ۳۳۴: ای به ستم دل تو خوش تیغ بکش مرا بکش

شماره ۳۳۵: بیش ازین منت وصل از رخ آن ماه مکش

شماره ۳۳۶: صد سال ز من دارد اگر هجر نهانش

شماره ۳۳۷: هزارگونه متاع است ناز را به دکانش

شماره ۳۳۸: آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش

شماره ۳۳۹: بزم برهم زده‌ای ای دل بر خشم به جوش

شماره ۳۴۰: ز خانه تاخت برون کرده ساغری دو سه نوش

شماره ۳۴۱: سحر به کوچه بیگانه‌ای فتادم دوش

شماره ۳۴۲: آهوی او که بود بیشه دل صیدگهش

شماره ۳۴۳: به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش

شماره ۳۴۴: مهی که زینت حسنست گرمی خویش

شماره ۳۴۵: پری وشی دل دیوانه می‌کشد سویش

شماره ۳۴۶: مباش ای مدعی خوش دل که از من رنجه شد خویش

شماره ۳۴۷: کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص

شماره ۳۴۸: مدعی چند بود با سگ آن کو مخصوص

شماره ۳۴۹: منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص

شماره ۳۵۰: آخر ای سنگدل از کشتن ما چیست غرض

شماره ۳۵۱: ای طاعت تو بر همه کائنات فرض

شماره ۳۵۲: روزی که گشت بر همه عالم نماز فرض

شماره ۳۵۳: نه می‌نهم از دست عشق جام نشاط

شماره ۳۵۴: گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط

شماره ۳۵۵: صبر در جور و جفای تو غلط بود غلط

شماره ۳۵۶: به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ

شماره ۳۵۷: من بی‌تو ندارم از چمن حظ

شماره ۳۵۸: ز لاله‌زار مرا بی‌جمال دل نواز چه فیض

شماره ۳۵۹: دارم از طبع ستم خیز تو حظی و چه حظ

شماره ۳۶۰: تا میان من و آن مه شده کلفت واقع

شماره ۳۶۱: آن که بود از تو به یک حرف زبانی قانع

شماره ۳۶۲: گدایان را بود از آستانها پاسبان مانع

شماره ۳۶۳: آمد از مجلس برون در سر هوای سیر باغ

شماره ۳۶۴: ای به من صدق و صفای تو دروغ

شماره ۳۶۵: تا کی کشی به بی گنهان از عتاب تیغ

شماره ۳۶۶: چو بر من زد آن ترک خون خوار تیغ

شماره ۳۶۷: دهد اگرچه برون در بی‌شمار صدف

شماره ۳۶۸: بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف

شماره ۳۶۹: آن پری را گوهر عصمت ز کف شد حیف حیف

شماره ۳۷۰: زهی ز عشق جهانی تو را به جان مشتاق

شماره ۳۷۱: بیچاره باشد همواره عاشق

شماره ۳۷۲: ز تب نالان شدی جانان عاشق

شماره ۳۷۳: بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق

شماره ۳۷۴: باز علم زد ز بیابان عشق

شماره ۳۷۵: این آینه‌گون سقف که آبیست معلق

شماره ۳۷۶: در فراقش چون ندادم جان خود را ای فلک

شماره ۳۷۷: او کشیده خنجر و من جامه جان کرده چاک

شماره ۳۷۸: ما که می‌سازیم خود را در فراق او هلاک

شماره ۳۷۹: ای قدت همچو نیشکر نازک

شماره ۳۸۰: مژده ای صبر که شد هجرت هجران نزدیک

شماره ۳۸۱: ای روی تو از می ارغوان رنگ

شماره ۳۸۲: صدامید از تو داشتم در دل

شماره ۳۸۳: ای جمالت قبله جان ابرویت محراب دل

شماره ۳۸۴: رسید باز طپاننده کبوتر دل

شماره ۳۸۵: زدی به دست ارادت چو حلقه بر در دل

شماره ۳۸۶: گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل

شماره ۳۸۷: گشته در عشق کار من مشکل

شماره ۳۸۸: ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل

شماره ۳۸۹: گر پرده گردون ز سرشگم نکشد نم

شماره ۳۹۰: اگر دوری ز من در آرزویت زار می‌میرم

شماره ۳۹۱: خانه دوری دل از همه پرداخته‌ام

شماره ۳۹۲: لب پر سوال بر سر راهی نشسته‌ام

شماره ۳۹۳: بس که چشم امشب به چشم عشوه‌سازش داشتم

شماره ۳۹۴: بر سر کوی تو هرگاه که پیدا گشتم

شماره ۳۹۵: من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم

شماره ۳۹۶: چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم

شماره ۳۹۷: ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم

شماره ۳۹۸: تو چون رفتی به سلطان خیالت ملک دل دادم

شماره ۳۹۹: دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم

شماره ۴۰۰: زخم نگهت نهفته خوردم

شماره ۴۰۱: ز کج بینی به زلفت نسبت چین ختن کردم

شماره ۴۰۲: به مجلس بحث از آن خصمانه اغیار می‌کردم

شماره ۴۰۳: به بزمش دوش رنگ‌آمیزی بسیار می‌کردم

شماره ۴۰۴: ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم

شماره ۴۰۵: برای نیم نگاهی چو عذر خواه تو گردم

شماره ۴۰۶: در بزم چون به کین تو غالب گمان شدم

شماره ۴۰۷: بهر دعا از درت چون به درون آمدم

شماره ۴۰۸: ز لطف و قهر او و در خنده های گریه آلودم

شماره ۴۰۹: باز سرگشته مژگان سیهی گردیدم

شماره ۴۱۰: چون متاع دو جهان را به خرد سنجیدم

شماره ۴۱۱: به هجران کرده بودم خو که ناگه روی او دیدم

شماره ۴۱۲: با تو آن روز که شطرنج محبت چیدم

شماره ۴۱۳: شبی کان سرو سیم اندام را درخواب می‌دیدم

شماره ۴۱۴: به خود دوشینه لطفی از ادای یار فهمیدم

شماره ۴۱۵: ساز خروش کرده دل ناز پرورم

شماره ۴۱۶: اگر می‌بینمت با غیر غیرت می‌کشد زارم

شماره ۴۱۷: به صلح یار در هر انجمن می‌خواند اغیارم

شماره ۴۱۸: ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم

شماره ۴۱۹: من آنم که جز عشق کاری ندارم

شماره ۴۲۰: به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم

شماره ۴۲۱: من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم

شماره ۴۲۲: خوش آن ساعت که خندان پیشت ای سیمین بدن میرم

شماره ۴۲۳: من که از ادعیه خوانان دگر ممتازم

شماره ۴۲۴: به بزم او حریفان را ز مستی دست و پا بوسم

شماره ۴۲۵: ای هزارت چشم در هر گوشه سرگردان چشم

شماره ۴۲۶: افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد

شماره ۴۲۷: کو اجل تا من نقاب تن ز جان خود کشم

شماره ۴۲۸: رسید نغمه‌ای از باده‌نوشی تو به گوشم

شماره ۴۲۹: گر من به مردن دل نهم آسوده جانی را چه غم

شماره ۴۳۰: به دشمن یارئی در قتل خود از یار می‌فهمم

شماره ۴۳۱: به فنا بنده رهی می‌دانم

شماره ۴۳۲: من نه مجنونم که خواهم روی در صحرا کنم

شماره ۴۳۳: دور از تو بر روی بتان چون چشم پرخون افکنم

شماره ۴۳۴: بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم

شماره ۴۳۵: زین گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم

شماره ۴۳۶: گر شود ریش درون رخنه گر بیرونم

شماره ۴۳۷: ز دستت جیب گل پیراهنان را چاک می‌بینم

شماره ۴۳۸: دل خود را هنوز اندر تمنای تو می‌بینم

شماره ۴۳۹: از سر کوی تو با صدگونه سودا می‌روم

شماره ۴۴۰: گرچه ناچار از درت ای سرو رعنا می‌روم

شماره ۴۴۱: مفتون چشم کم نگه پر فتنه‌ات شوم

شماره ۴۴۲: کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم

شماره ۴۴۳: وصل کو تا بی‌نیاز از وصل آن دلبر شوم

شماره ۴۴۴: خوش آن که هم زبان به تو شیرین بیان شوم

شماره ۴۴۵: مهر بیگانگی آغاز تو را بنده شوم

شماره ۴۴۶: منم آن گدا که باشد سر کوی او پناهم

شماره ۴۴۷: تو به زور حسن ایمن مشو از سپاه آهم

شماره ۴۴۸: به من حیفست شمشیر سیاست‌دار عبرت هم

شماره ۴۴۹: آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بیگانه هم

شماره ۴۵۰: بس که ما از روی رسوایی نقاب افکنده‌ایم

شماره ۴۵۱: ما به عهدت خانه دل از طرب پرداختیم

شماره ۴۵۲: بس که ماندیم به زنجیر جنون پیر شدیم

شماره ۴۵۳: تو کشیده تیغ و مرا هوس که ز قید جان برهانیم

شماره ۴۵۴: همچو شمع از مجلست گریان و سوزان می‌رویم

شماره ۴۵۵: چو نتوانم به مردم قصه آن بی‌وفا گویم

شماره ۴۵۶: مرا صید افکنی زد زخم و بند افکند در گردن

شماره ۴۵۷: پا چون کشم ز کوی تو کانجا زمان زمان

شماره ۴۵۸: بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان

شماره ۴۵۹: زهی ز دست کرم گسترت کرم باران

شماره ۴۶۰: رویت که هست صورت چین شرمسار از آن

شماره ۴۶۱: تا به کی جان کسی دل بری از هیچ کسان

شماره ۴۶۲: صبا تحیت بلبل به بوستان برسان

شماره ۴۶۳: ای صبا درد من خسته به درمان برسان

شماره ۴۶۴: تا بر سپهر از زر انجم بود نشان

شماره ۴۶۵: آمدم با ناله‌های زار هم دم هم چنان

شماره ۴۶۶: شد پرده درم سوز درون از تو چه پنهان

شماره ۴۶۷: ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن

شماره ۴۶۸: شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن

شماره ۴۶۹: رخت را آفتاب سایه‌گستر می‌توان گفتن

شماره ۴۷۰: گرچه در دیده‌تر جای تو نتوان کردن

شماره ۴۷۱: فتنه می‌خیزد از آن ترکانه دامن برزدن

شماره ۴۷۲: روز من زان زلف میدانم سیه خواهد شدن

شماره ۴۷۳: ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن

شماره ۴۷۴: ای تو نکرده جز جفا آن چه نکرده‌ای بکن

شماره ۴۷۵: چون شدم صیدت به گیسوی خودت دربند کن

شماره ۴۷۶: در پرده عشق آهنگ زد ای فتنه قانون ساز کن

شماره ۴۷۷: بیا ای عشق تمکین مرا از گرد ره بشکن

شماره ۴۷۸: گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن

شماره ۴۷۹: ای پارسای کعبه رو عزم سر آن کو مکن

شماره ۴۸۰: چون نمودی رخ به من یک لحظه بدخوئی مکن

شماره ۴۸۱: از آن پیش رقیبان مهر ورزد یار من با من

شماره ۴۸۲: ساخت شب مرا سیه دود دل فکار من

شماره ۴۸۳: بت پرستی را شعار خود کنم تا یار من

شماره ۴۸۴: در ملک بودی اگر یک ذره عشق یار من

شماره ۴۸۵: یارب که خواند آیت عجر و نیاز من

شماره ۴۸۶: به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من

شماره ۴۸۷: ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من

شماره ۴۸۸: ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من

شماره ۴۸۹: گر شود از دیده نهان ماه من

شماره ۴۹۰: ز بس کز توست زیر بارجان مبتلای من

شماره ۴۹۱: چو می‌خواهد که نامم نشنود بیگانه رای من

شماره ۴۹۲: با وجود وصل شد زندان حرمان جای من

شماره ۴۹۳: سرگرمئی کو تا نهم از کنج عزلت پا برون

شماره ۴۹۴: از سپاه حسن آخر یک سوار آمد برون

شماره ۴۹۵: با او شبی از دیر می‌خواهم خراب آیم برون

شماره ۴۹۶: دو دل ربا که بلای دلند و آفت دین

شماره ۴۹۷: چو در چوگان زدن آن مه نگون گردد ز پشت زین

شماره ۴۹۸: به دوستی خودم میکشی که رای من است این

شماره ۴۹۹: پرده ما میدری کائین زیبائیست این

شماره ۵۰۰: حسن می‌نازد به رخسارت چه رخسارست این

شماره ۵۰۱: بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بیش از این

شماره ۵۰۲: جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش از این

شماره ۵۰۳: آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین

شماره ۵۰۴: شاهانه رخش راندن آن خردسال بین

شماره ۵۰۵: ز دیده در دلم ای سرو دل ربا بنشین

شماره ۵۰۶: چون برفروزد آینه زان آفتاب رو

شماره ۵۰۷: مراست رشته جان کاکل معنبر او

شماره ۵۰۸: آن کوست قبله همه کس قبله‌جو در او

شماره ۵۰۹: تائبم از می به دور نرگس غماز او

شماره ۵۱۰: دوش چون دیدم نهان در روی آتشناک او

شماره ۵۱۱: آن منتظر گدازی چشم سیاه او

شماره ۵۱۲: باز امشب ز اقتضای شوخ طبعی‌های او

شماره ۵۱۳: زآب دو دیده گل کنم خاک در سرای او

شماره ۵۱۴: حرف در مجلس نگویم جز به هم زانوی او

شماره ۵۱۵: یارب آن مه را که خواهم زد قضا در کوی او

شماره ۵۱۶: شبم ز روز گرفتارتر به مشغله تو

شماره ۵۱۷: گفتم ز پند من شود تغییر در اطوار تو

شماره ۵۱۸: ای مرا دلبر و دل آرا تو

شماره ۵۱۹: رساند جان به لبم روزگار فرقت تو

شماره ۵۲۰: ای گردن بلند قدان در کمند تو

شماره ۵۲۱: صیدی که لعب عشق فکندش به بند تو

شماره ۵۲۲: ای همچو آهوان دلم دم شکار تو

شماره ۵۲۳: زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو

شماره ۵۲۴: کاکل که سر نهاده به طرف جبین تو

شماره ۵۲۵: هر که دیدم چونی از غم به فغانست که تو

شماره ۵۲۶: مدعی در مجلسم جا می‌دهد پهلوی تو

شماره ۵۲۷: چون به رخ عرق فشان میکشی آستین فرو

شماره ۵۲۸: زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو

شماره ۵۲۹: ای سرو گلندام که داری کمر از مو

شماره ۵۳۰: ای نرد حسن باخته با آفتاب و ماه

شماره ۵۳۱: امشب اندر بزم آن پرهیز فرما پادشاه

شماره ۵۳۲: باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه

شماره ۵۳۳: از نسیم آن خطم در حیرت از صنع اله

شماره ۵۳۴: زهی کرشمه تو را سرمه‌سای چشم سیاه

شماره ۵۳۵: یار از جعد سمن‌سا مشک بر گل ریخته

شماره ۵۳۶: جلوه آن حور پیکر خونم از دل ریخته

شماره ۵۳۷: تا دست را حنا بست دل برد ازین شکسته

شماره ۵۳۸: ز چوگان بازی آمد زلف بر رخسار آشفته

شماره ۵۳۹: خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته

شماره ۵۴۰: آمد به تیغ کین ره ارباب دین زده

شماره ۵۴۱: به دست دیده عنان دل فکار مده

شماره ۵۴۲: شبهای هجران همنشین از مهر او یادم مده

شماره ۵۴۳: پند گوی تو چه‌ها تا به تو فهمانیده

شماره ۵۴۴: قلم نسخ بران بر ورق حسن همه

شماره ۵۴۵: نمی‌دانم ز خود افتادگان داری خبر یا نه

شماره ۵۴۶: من کیستم به دوزخ هجران فتاده‌ای

شماره ۵۴۷: صبح مرا به ظن غلط شام کرده‌ای

شماره ۵۴۸: از قید عهد بنده تو خود رسته بوده‌ای

شماره ۵۴۹: دی باز جرعه نوش ز جام که بوده‌ای

شماره ۵۵۰: بیش از دی گرم استغنا زدن گردیده‌ای

شماره ۵۵۱: بر دل فکنده پرتو نادیده آفتابی

شماره ۵۵۲: ای گل خودرو چه بد کردم که خوارم ساختی

شماره ۵۵۳: اگر مقدار عشق پاک را دلدار دانستی

شماره ۵۵۴: کاش یارم از ستم دایم مکدر داشتی

شماره ۵۵۵: مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی

شماره ۵۵۶: به رقیب سفری وعده رفتن دادی

شماره ۵۵۷: بریدی از من آن پیوند با بدخواه هم کردی

شماره ۵۵۸: اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی

شماره ۵۵۹: بر در درج قفل زدم یک چندی

شماره ۵۶۰: چو می‌نماید، که هست با من، جفا و جورت، ز روی یاری

شماره ۵۶۱: زد به درونم آتش تنگ قبا سواری

شماره ۵۶۲: دلا زان گل بریدی خاطرت آسود پنداری

شماره ۵۶۳: این طلعت و رخسار که دارد که تو داری

شماره ۵۶۴: سرلشگر حسن است نگاهی که تو داری

شماره ۵۶۵: باز ای دل شورانگیز رو سوی کسی داری

شماره ۵۶۶: باز بر من نظر افکنده شکار اندازی

شماره ۵۶۷: چه باشد گر سنان غمزه را زین تیزتر سازی

شماره ۵۶۸: به جرم این که گفتم سوز خود با عالم‌افروزی

شماره ۵۶۹: از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشین با کسی

شماره ۵۷۰: دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی

شماره ۵۷۱: توسن حسن کرده زین طفل غیور سرکشی

شماره ۵۷۲: شوق می‌گرداندم بر گرد شمع سرکشی

شماره ۵۷۳: نکشد ناز مسیح آن که تو جانش باشی

شماره ۵۷۴: آن که هرگز نزد از شرم در معشوقی

شماره ۵۷۵: بر روی یار اغیار را چشمی به آن آلودگی

شماره ۵۷۶: ساربان بر ناقه می‌بندد به سرعت محملی

شماره ۵۷۷: از باده عیشم بود مستانه به کف جامی

شماره ۵۷۸: رفتی و رفت بی‌رخت از دیده روشنی

شماره ۵۷۹: دم بسمل شدن در قبله باید روی قربانی

شماره ۵۸۰: ز اشک سرخ برای نزول جانانی

شماره ۵۸۱: به زبان غمزه رانی چو روم به عشوه خوانی

شماره ۵۸۲: گذری بناز و گوئی ز چه باز دلگرانی

شماره ۵۸۳: اقبال ظفر پیوند در کار جهانبانی

شماره ۵۸۴: رو ای صبا بر آن سرو دلستان که تو دانی

شماره ۵۸۵: چنان مکن که مرا هم نفس به آه کنی

شماره ۵۸۶: ساقیا چون جام جمشیدی پر از می می‌کنی

شماره ۵۸۷: محتشم چون عمر صرف خدمت وی می‌کنی

شماره ۵۸۸: نگشتی یار من تا طور یاری‌های من بینی

شماره ۵۸۹: این است که خوار و زارم از وی

شماره ۵۹۰: دیده‌ام مست و سرانداز و غزلخوان برهی

شماره ۵۹۱: من و ملکی و خریداری مژگان سیهی

شماره ۵۹۲: ای رشگ بتان به کج کلاهی

شماره ۵۹۳: دارم سری پر از شور از طفل کج کلاهی

شماره ۵۹۴: مرا حرص نگه هردم به رغبت می‌برد جائی

شماره ۵۹۵: به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی

شماره ۵۹۶: در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی

شماره ۵۹۷: نیست پیوند گسل مرغ دل شیدائی

شماره ۵۹۸: صورت به این لطافت سیرت به این نکوئی

شماره ۵۹۹: دل خود رای مرا برده گل خودروئی

شماره ۶۰۰: به جائی دلت گرم سوداست گوئی

شماره ۶۰۱: هنوزت به ما کینه برجاست گویی

sunny dark_mode