اول منزل عشقست بیابان فنا
عاشقی کو که درین ره دو سه منزل برود
رفتن ناقه گهی جانب مجنون نیکوست
که به تحریک نشینندهٔ محمل برود
عقل را بر لب آن چاه ذقن پا لغزد
دل به آن ناحیه جهلست که عاقل برود
دارد آن غمزه کمانی که به چشم نگران
ناوکی سردهد آهسته که تا دل برود
دارم از خوف و رجا کشتی سر گردانی
که نه در ورطه بماند نه به ساحل برود
عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق
نخل از جا نرود ریشه چو در گل برود
ابر رحمت چو ترشح کند امید کزان
رقم قتل من از نامهٔ قاتل برود
دیر پروای کسی بشنو و تاخیر مکن
تا به آن مرتبه تاخیر به ساحل برود
گر کنی قصد قتالی و نیالائی تیغ
خون ز بسمل گه صد ناشده بسمل برود
محتشم لال شود طوطی طبعم میگفت
اگر آن آینه رویم ز مقابل برود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توضیح مراحل عشق و پیچیدگیهای آن میپردازد. او بیان میکند که عشق آغاز راهی پرخطر و پرچالش است و برای رسیدن به هدف واقعی عشق، باید مراحل متعدد را طی کرد. عشق میتواند عقل را به چالش بکشد و دل را به سمت جهل و نادانی هدایت کند. همچنین، شاعر از تلاطمها و نگرانیهایی که در دل عاشق وجود دارد سخن میگوید و تأکید میکند که عشق واقعی هرگز محو نمیشود، حتی اگر درد و فراق را به همراه داشته باشد. او به امید و رحمت نیز اشاره میکند و میگوید که باید در لحظههای حساس اقدام کرد و گرنه ممکن است فرصتها از بین بروند. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که اگر انسان در عشق جدی باشد و محتاط نباشد، ممکن است به نتیجه مطلوبی برسد.
هوش مصنوعی: نخستین مرحله عشق، ویرانی و فناست. آیا عاشقی هست که در این مسیر بتواند چند قدم پیش برود؟
هوش مصنوعی: حرکت شتر به سمت مجنون زمانی دلپذیر است که رانندهاش آن را به خوبی هدایت کند.
هوش مصنوعی: عقل انسان در کنار چاه دانش متوقف میشود و دل به سمت جایی میکشد که انسانهای نادان در آن به سر میبرند، جاییکه عاقل نباید برود.
هوش مصنوعی: چشمان آن حسود مانند کمان است که به آرامی تیرکی را به سوی دل نگران شلیک میکند، تا اینکه دل را تسخیر کند.
هوش مصنوعی: من در وضعیتی قرار دارم که از ترس و امید به سر میبرم، شبیه به کشتیای که نه میتواند در میان طوفان بماند و نه به ساحل برسد.
هوش مصنوعی: عشق هر چقدر هم که قدیمی شود، از بین نمی رود. مانند ریشه درختی که با وجود دوری و جدایی از خاک، همچنان در عمق زمین باقی میماند.
هوش مصنوعی: وقتی ابر رحمت بارش خود را آغاز کند، امید دارم که قاتل من از روی ندامت و پشیمانی، نامهاش را تغییر دهد و از اقدامش پشیمان شود.
هوش مصنوعی: به زودی به حرفها و نگرانیهای دیگران توجه کن و در انجام کارها تأخیر نکن، زیرا این تأخیر ممکن است فرصتها را از دست بدهد و به جایی برسی که دیگر نتوانی به هدفهایت دست یابی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با کسى مبارزه کنى و به میدان نروی، براى تو که تیغ خونآلودی از کشتن نداشتهاى، نهتنها به درد نمیخورد، بلکه بهزودی به دست کسانى که قربانی نشدهاند، به هدر میرود.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوقهام از جلویم برود، طوطی درون من که همیشه صحبت میکرد، ناگهان خاموش خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وآن چنان پای گرفتهست که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
چشم حسرت به سر اشک فرو میگیرم
[...]
مشکل است این که کسی را به کسی دل برود
مهرش آسان به درون آید و مشکل برود
دل من مهر ترا گر چه به خود زود گرفت
دیر باید که مرا نقش تو از دل برود
بحر عشقت گر ازین شیوه زند موج فراق
[...]
کس چو من نیست که پیش نظر از دل برود
غایب از دیده نگردد ز مقابل برود
دولتی بود که مردیم به هنگام وداع
آنقدر زنده نماندیم که محمل برود
راه بیگانگیی پیش نداری که کسی
[...]
ذوق در خاک تپیدن اگر از دل برود
تا ابد کشته ی زار از پی قاتل برود
به وداعی که مرا می بری ای دل بگذار
که بمیرم من و جان از پی محمل برود
بحر عشق است و به هر گام هزاران گرداب
[...]
یاد آن جلوهٔ مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که از خاطر ساحل برود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.