گفتم ز پند من شود تغییر در اطوار تو
تخفیف یابد اندکی بد خوشی بسیار تو
آن پند کج تاثیر خود باد مخالف بود و شد
بر جان من آتش فشان از خوی آتش بار تو
شمشیر جلاد اجل تیز است و قتل یک جهان
موقوف ایما گردنی از نرگس خون خوار تو
از قتل مردم مرگ را در کار بستی آن قدر
کو نیز شد ز نهار خواه از تیغ بیزنهار تو
نزدیک شد که آمیزشت در بزم با نامحرمان
شیرین کند در چشم من محرومی دیدار تو
از بهر مرغان چنین دام تصرف مینهی
هست این زبان کبری عجب از حسن دعوی داد تو
با آن که بیزاری ز من میخواهی افزون از همه
حیران روی خود مرا حیرانم اندر کار تو
من خود خریداری نیم کز من توان گفتن ولی
از غیرت سودای من غوغاست در بازار تو
از بهر خو کردن به مهر آزار خود چندین مده
چون این نمیآید به خود خوی حریف آزار تو
تا مردم صاحبنظر غافل شوند از خوبیت
زیر غبار خط بهست آیینهٔ رخسار تو
گفتی به مردن محتشم راضی شو ار یار منی
سهل است مردن هم ولی جهل است بودن یار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانکننده احساسات عمیق و متناقض عاشقانه است. شاعر از تغییر در رفتار معشوق خود صحبت میکند و اعتقاد دارد که پندهایی که به او داده، تأثیری نداشته و حتی منجر به آتشافروزی در دلش شده است. او از تیزی شمشیر مرگ به عنوان نمادی از جدایی و سختی رابطه یاد میکند و بر تنهایی و محرومیت خود از دیدار معشوقش تأکید میکند.
شاعر همچنین به تضاد میان عشق و آزار اشاره میکند و میگوید که علیرغم تمایل معشوق به دوری از او، نتوانسته است او را فراموش کند و درهای دلش به روی زیبایی او باز است. در نهایت، او به نقد جهل و بیاطلاعی از معنای واقعی عشق و رابطه میپردازد و مرگ را به عنوان یک کمکی برای رهایی از این درد توصیف میکند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که اگر به نصیحت من توجه کنی، ممکن است رفتارت کمی تغییر کند و از تلخیهای زیادت کاسته شود و لذتهایت بیشتر شود.
هوش مصنوعی: آن نصیحت که اثر معکوس داشت، به مانند بادی مخالف بود و بر وجود من آتشی افکند که از درون برمیخاست، به خاطر طبیعت آتشین تو.
هوش مصنوعی: شمشیر مرگ بسیار برّنده است و سرنوشت یک عالم به اشارهای از شانههای ظریف و خونی تو وابسته است.
هوش مصنوعی: تو با کشتن مردم، مرگ را در کار خود قرار دادی و به قدری در این کار جدی و مستحکم بودی که دیگر حتی از غذا خوردن هم غافل شدی؛ پس از تیغی که بیرحمانه میزند، بپرهیز.
هوش مصنوعی: آمیزش و نزدیکی تو با کسانی که برای من نامحرم هستند، در بزم، احساس حسرت و محرومیت از دیدار تو را در وجودم زنده میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر پرندگان، چنین دامهایی را به کار میگیری، این زبان بزرگ و عجیب، از زیبایی ادعایت به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: با وجودی که تو از من فاصله میگیری و از من بیزاری میجویی، من همچنان در حیرت و شگفتی از چهره تو هستم و در کارهایت سردرگم شدهام.
هوش مصنوعی: من خود دستکم قیمت یا ارزش خود را نمیدانم، اما شور و شوقی که در دل من نسبت به تو وجود دارد، باعث جلب توجه دیگران در بازار و محیط اطراف میشود.
هوش مصنوعی: برای اینکه به عشق عادت کنی، چرا اینقدر خودت را آزار میدهی؟ چون این رفتار به روح خودت و شخصیت دوستانت آسیب میزند.
هوش مصنوعی: برای اینکه مردم آگاه و صاحبنظر غفلت کنند از زیبایی تو، باید که آن زیبایی زیر گرد و غبار مسائل روزمره پنهان بماند، مثل آینهای که چهرهٔ تو را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: گفتی اگر میخواهی که به خاطر من بپذیری که بمیرم، این کار آسانی است، اما نادانی است که بخواهی بدون وجود تو زندگی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زندگانی بخش من لعل شکر گفتار تو
در آرزوی مردنم از حسرت دیدار تو
گر شهد بینم در زبان یا آب حیوان در دهان
تحقیق می دانم که آن نبود به جز گفتار تو
معذوری از زلف سیه پوشی به روی همچو مه
[...]
ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار تو
صبح بناگوش بتان، یک پرتو از انوار تو
شد ملک دل ها سر به سر، از طرّه ات زیر و زبر
گبر و مسلمان خیره سر، در حلقهٔ زنّار تو
شبهای هجران شمه ای، از بخت ظلمت زای من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.