گنجور

 
محتشم کاشانی

دارم از طبع ستم خیز تو حظی و چه حظ

وز عتاب شعف آمیز تو حظی و چه حظ

می‌کنم با نفس آمیز نگه‌های عجب

از نگاه غضب‌آمیز تو حظی و چه حظ

آن که وی جرعه‌کش بزم تو بود امشب داشت

پیش اغیار به پرهیز تو حظی و چه حظ

نیم بسمل شده تیغ تغافل امروز

می‌کند از نگه تیز تو حظی و چه حظ

دل که از شوق کلام تو کبابست کباب

دارد از لعل نمک ریز تو حظی و چه حظ

وقت تغییر عذارت که شد آزرده رقیب

کردم از سبزهٔ نوخیز تو حظی و چه حظ

محتشم را که به یک موی دل آویخته‌ای

دارد از موی دلاویز تو حظی و چه حظ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode