گنجور

 
محتشم کاشانی

ای سرو گلندام که داری کمر از مو

بر مو کمری نیست مناسب مگر از مو

جز کاتب قدرت که رخت را ز خط آراست

کس خط ننوشته است به روی قمر از مو

بر روی تو خط نیست که از جنبش آن زلف

افشان شده بر صفحهٔ گل مشک تر از مو

با تیزی مژگان تو نقاش چه سازد

گیرم که بسازد قلمی تیزتر از مو

جز هندوی چشمت که به مژگان رگ جان زد

فساد ندیدم که زند نیشتر از مو

گفتی اثری در تب عشق از تو نمانده

در آتش سوزنده چه ماند اثر از مو

ترسم نرسد بر بدن محتشم از ضعف

پیکان خدنگ تو که دارد گذر از مو