گنجور

 
محتشم کاشانی

به رهی کان سفری سرو روان خواهد شد

هر قدم منزل صد قافله جان خواهد شد

بر زمین رخش قمر نعل چو خواهد راندن

همهٔ گلهای زمین آینه‌دان خواهد شد

هر کجا توسن آهو تک خود خواهد تاخت

باز تا خطه چین مشگ فشان خواهد شد

خیمه از شهر چو بر دشت زند ابر مثال

افتاب از نظر خلق نهان خواهد شد

آن شکر لب به دیاری که گذر خواهد کرد

قند ارزان چو نمک صبر گران خواهد شد

عشق را طبع زلیخاست که آن یوسف عهد

هر کجا جلوه کند باز جوان خواهد شد

همچو تیر از نظر آن سرو چو خواهد رفتن

قامت محتشم از غصه کمان خواهد شد