ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
گرنه این دم فکر برگی میکنی کی میکنی
من نه آنم کز تو پیوند محبت بگسلم
بند بندم گر به تیغ قهر چون نی میکنی
آنچه در دل بردن از لطف دمادم میکنند
این فسونسازان تو از جور پیاپی میکنی
سر به صحرا میدهی ای قبلهٔ لیلیوَشان
هرکه را مجنونصفت آواره از حی میکنی
ساقیا طی کن بساط غم در آن بحر نشاط
کز نم فیضش گذار از حاتم طی میکنی
محمل لیلی به سرعت میبری ای ساربان
گر بدانی حال مجنون ناقه را پی میکنی
محتشم از ضعف چون گیتی چنانی این زمان
جای آن دارد اگر جا در دل و پی میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ساقی (در اصل نوشیدنیدهنده) میگوید که همچون جام جمشید، پر از می و شادی کن. او تأکید میکند که حتی اگر در این لحظه به فکر جدایی و قطع محبت باشد، هرگز از او قطع رابطه نخواهد کرد. شاعر این احساس را توصیف میکند که زندگی و عشق در دل آنها جاری است و ساقی با تصمیماتش، حتی در شرایط سخت، مسیری به سمت خوشبختی و شادی را میسازد. او همچنین به مفهوم مجنون و لیلی اشاره میکند و جستجوی عشق و زیبایی را در دلهای عاشقان به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر از ساقی میخواهد که غم را کنار بگذارد و به شادی و نشاط بپردازد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقتی که جام جمشید را پر از میکنی، اگر این لحظه به فکر چیزی جز میباشی، پس کی میخواهی این کار را انجام دهی؟
هوش مصنوعی: من آن کسی نیستم که محبت و پیوندی که با تو دارم را قطع کنم. حتی اگر با قهر و دشنام به من حمله کنی، همچنان به تو وابستهام.
هوش مصنوعی: آنچه که با مهربانی در دل مینشیند، این فریبندگان به صورت مکرر انجام میدهند و تو از روی ستم به طور مرتب میکنی.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، تو آنچنان هستی که هر کسی به تو عشق ورزد، مانند مجنونی سرگردان میشود و در دل صحرا سر به گریبان میگذارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیار می و آنگونه خوشگذرانی کن تا غمها را فراموش کنیم، چرا که در دریای شادی، از نعمتهایش بهرهمند میشویم، چنانکه حاتم طایی در بخشندگیاش معروف است.
هوش مصنوعی: ای راننده، اگر میدانی حال مجنون را، زودتر لیلی را با خرش به سمت مقصد میبری.
هوش مصنوعی: محتشم از ضعف به یاد دنیا در این زمان، اگر دل و جانت آماده باشد، باید به آن فضا فکر کنی و خود را برای آن آماده کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محتشم چون عمر صرف خدمت وی میکنی
پادشاهی گر نکردی این زمان کی میکنی
توسن عمر آن جهانپیما ستور باد پا
یک جهان طی میکند چون بادپا هی میکنی
سختی راه محبت را دلیل این بس که تو
[...]
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی
مینوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا
دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی
راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است
[...]
اولین گام ار سمند عقل را پی میکنی
وادی بی منتهای عشق را طی میکنی
ما به دور چشم مستت فارغ از میخانهایم
کز نگاهی کار صد پیمانهٔ می میکنی
روز محشر هم نمیآیی به دیوان حساب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.