بیش از دی گرم استغنا زدن گردیدهای
غالبا امروز در آیینه خود را دیدهای
کلفتی داری و پنهان داری از من گوئیا
این که با غیر الفتت فهمیدهام فهمیدهای
گشت معلومم که در گوشت چه آهنگی خوش است
چون شنیدم کز غرض گو حال من پرسیدهای
چون شوی با غیر بد مخصوص خود گردانیم
آلت اعراض غیرم خوب گردانیدهای
چون نمیرنجی تو از کس جز به جرم دوستی
حیرتی دارم که از دشمن چرا رنجیدهای
پنبهای در گوش نه تا ننهی از غیرت به داغ
این که میگویند بدگویان اگر نشنیدهای
محتشم کافتاده زار از پرسش بی جای تو
کشتهای او را و پنداری که آمرزیدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به فردی میپردازد که به محبوب خود بیتوجهی کرده و در عین حال خود را به دیگری مشغول کرده است. او به روشنی از احساسات منفی ناشی از این بیتوجهی و غمهایی که محبوبش میکند، سخن میگوید. شاعر از احساسات درونی خود و همچنین از وضعیت کسی که به او نزدیک بوده، یاد میکند و نشان میدهد که چگونه قلبش از ارتباط با دیگران رنج میبرد. با استفاده از زبان استعاری و نمادین، به معانی عمیقتری از عشق و وابستگی اشاره میکند و انتقاداتی به روابط سطحی و بیوفایی مطرح میسازد.
هوش مصنوعی: امروز بیشتر از دی ماه، در حالتی خودبسنده و مستقل به نظر میرسی و احتمالا در آینه خود را مشاهده کردهای.
هوش مصنوعی: تو به خوبی از احساساتت آگاه هستی و در دل خود رازهایی را پنهان کردهای که من به آنها پی بردهام. اینطور به نظر میرسد که با دیگران هم رابطهای برقرار کردهای که من از آن مطلع شدهام.
هوش مصنوعی: به من معلوم شد که در دل من چه حس زیبایی وجود دارد، زیرا وقتی شنیدم که از روی کنجکاوی درباره حال و احوالم سؤال کردهای، احساس کردم چه احساسی در درونم زنده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی با دیگران رفت و آمد کنی، به خاطر خودت باید بهگونهای رفتار کنی که آنها را کنار بگذاری و از آنها دور باشی.
هوش مصنوعی: اگر تو از کسی به جز من به خاطر دوستیات ناراحت نمیشوی، پس چرا از دشمنی ناراحت هستی؟
هوش مصنوعی: گوشهایت را بپوشان تا از حسادت و بدگویی دیگران نرنجی، حتی اگر چیزی را که دربارهات میگویند نشنیدهای.
هوش مصنوعی: محتشم به شدت از سوالات بیمورد تو ناراحت و دلسرد شده است. تو او را به خاطر این پرسشها آزردهخاطر کردهای و در عجبی که گویی او را بخشیدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از اداره رانده: مرد بخت برگردیدهای!
سقف خانه از فشار برف و گل خوابیدهای!
زن در آن، از هول جان خود، جنین زاییدهای!
نعش دهساله پسر، در دست سرما دیدهای!
از پدر دور وز نان ناخوردهام بشنیدهای!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.