بیش از دی گرم استغنا زدن گردیدهای
غالبا امروز در آیینه خود را دیدهای
کلفتی داری و پنهان داری از من گوئیا
این که با غیر الفتت فهمیدهام فهمیدهای
گشت معلومم که در گوشت چه آهنگی خوش است
چون شنیدم کز غرض گو حال من پرسیدهای
چون شوی با غیر بد مخصوص خود گردانیم
آلت اعراض غیرم خوب گردانیدهای
چون نمیرنجی تو از کس جز به جرم دوستی
حیرتی دارم که از دشمن چرا رنجیدهای
پنبهای در گوش نه تا ننهی از غیرت به داغ
این که میگویند بدگویان اگر نشنیدهای
محتشم کافتاده زار از پرسش بی جای تو
کشتهای او را و پنداری که آمرزیدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از اداره رانده: مرد بخت برگردیدهای!
سقف خانه از فشار برف و گل خوابیدهای!
زن در آن، از هول جان خود، جنین زاییدهای!
نعش دهساله پسر، در دست سرما دیدهای!
از پدر دور وز نان ناخوردهام بشنیدهای!
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.