در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی
زیبا تن و اندامی رعنا قد و بالائی
در پرده عذار او در بسته گلستانی
در رمز دهان او سر بسته معمائی
ای عقل وداعم کن خوش خوش که درین ایام
دل میبردم هر روز جائی به تماشائی
با آن که جهانگیرست شمشیر زبان من
از سحر خیالاتم در عرض تمنائی
در گوش دلم تکرار بس راز همیگوید
آن غمزه که میگوید صد نکته به ایمائی
هان ای سر سودائی راز هوس گرمست
پا در ره سودا نه اما نخوری پائی
از منع ببندی لب در لانه که خوبان را
باشد به زمان ما هر منع تقاضائی
ای مرغ همایون فال زین بال فشانیها
دل رفت ز جا گویا داری خبر از جائی
از دغدغه ایمن شو کز پاکی عشق تو
سجاده بر آب انداخت دامن به می آلائی
ای عقل سپرداری بگذار که رد دلها
گر دیده خدنگ افکن بازوی توانائی
بر محتشم افکن ره تا گردی ازین آگه
کاندر نفسی داری طوطی شکر خائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش از سر بیهوشی و ز غایت خودرایی
رفتم گذری کردم بر یار ز شیدایی
قلاش و قلندرسان رفتم به در جانان
حلقه بزدم گفتا نه مرد در مایی
گفتم که مرا بنما دیدار که تا بینم
[...]
با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی
زیر و زبرت دارم زیرا که تو از مایی
تا تو نشوی رسوا آن سر نشود پیدا
کان جام نیاشامد جز عاشق رسوایی
بردار صراحی را بگذار صلاحی را
[...]
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کاو به وجود خود دارد ز تو پروایی
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
[...]
عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبایی
ای عقل درین منزل مِن بعد چه میپایی
گر نه سر خود گیری در دستِ بلا مانی
تقصیر مکن خود را زنهار بننمایی
گر با تو مجازاتی بنیاد نهد خاموش
[...]
تا داشت به جان طاقت، بودم به شکیبایی
چون کار به جان آمد، زین پس من و رسوایی
سرپنجه صبرم را پیچیده برون شد دل
ای صبر، همین بودت بازوی توانایی
در زاویه محنت دور از تو چو مهجوران
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.