چون به رخ عرق فشان میکشی آستین فرو
آب حیات میرود پیش تو در زمین فرو
بیخبر آمدی فرو در دل بینوای من
شاه به خانهٔ گدا نامده این چنین فرو
در ره آن سهی قدم پای به گل شده فرو
آه اگر بیاورد سر به من حزین فرو
گشته سوار و خورده می من همه جا روان ز پی
تا دگری نیاردش مست ز پشت زین فرو
نرگس چشم ساحرت چون زند آتشم به دل
ریزد از آب دیدهام صد گل آتشین فرو
وجه سفید ره نیم سجدهٔ توست وای اگر
خاک در سرای تو ریزدم از جبین فرو
قابل خسروی بود هرکه بسان محتشم
سر به غلامی آورد پیش تو بر زمین فرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و تاثیر عمیق وجود محبوب بر دل شاعر اشاره دارد. شاعر از عواطف و احساسات خود در برابر محبوب صحبت میکند و به توصیف جلوههای عشق و شوق میپردازد. او به نوعی از افتادگی و تسلیم در برابر محبوب سخن میگوید و بیان میکند که حتی در دلش نیز به خاطر محبوب، غم و سختی احساس میکند. تصویرهایی از زیبایی و تاثیر عشق در این شعر وجود دارد که نشاندهنده لطافت و عمق احساسات شاعرانه است.
هوش مصنوعی: زمانی که عرق صورتت را پاک میکنی، آستینت به سمت زمین میرود و از آنجا آب حیات به جلو میآید.
هوش مصنوعی: بیخبر به دل فقیر و بینوایم وارد شدی، ای شاه! تو که به خانهٔ گدا نیامدهای، چرا اینگونه عمیق در دل من نشستهای؟
هوش مصنوعی: در مسیر او که با قامت بلند و graceful است، پایم در گل فرو رفته و به زحمت میتوانم حرکت کنم. افسوس که اگر سرش را به سمت من بگرداند، دردی عمیق از غم در دل حس میکنم.
هوش مصنوعی: سوارکاری که مست و شاداب شده است، در هر جا به سوی کسی دیگر میرود و هیچ کس نمیتواند او را از این حالتی که به آن دچار شده، به عقب برگرداند.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای تو مانند نرگس، آتش عشق را در دل من روشن میکند و از چشمانم اشک به زمین میریزد که همچون گلهای آتشین بر دل من میافتد.
هوش مصنوعی: سفیدی چهرهام نشان از احترام و خضوع من در مقابل توست. وای به حال من اگر خاک پای تو را به سر بریزم به نشانهی تواضع و فروتنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند محتشم با فروتنی و ادب سر به خاک humility میگذارد و به خدمت تو میآید، را میتوان شایسته مقام و احترام دانست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوی که تو را ز تاب می ریخته از جبین فرو
موج بلاست آمده بر سر عقل و دین فرو
عارض توست در عرق یا ز لطافت هوا
قطره شبنم آمده بر رخ یاسمین فرو
سبزه خط عنبرین گرد لبت برآمده
[...]
آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، فرو
ماه مگر ز آسمان آمده بر زمین فرو؟
نیست عرق ز تاب می، وقت صبوح بر رخت
ریخته شبنم سحر، بر گل آتشین فرو
چند بخشم بگذری، توسن ناز زیر ران
[...]
طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فرو
دل ز تپیدن آورد، خانهٔ عقل و دین فرو
پت ز سرمه چشم تو، طرح فرنگ تازهای
یا شده این غزال را، پای به مشک چین فرو؟
هشته سمن عذار من، طرّهٔ یاسمین فرو
[...]
ای که بخون من شدت، ساعد نازنین فرو
دست فشان، که ریزدت خونم از آستین فرو
برده لبت ز شهد و مل، تلخی کام جزو و کل:
تا ز تبسمت بگل میچکد انگبین فرو
شکر خط سیاه را، منع مکن نگاه را؛
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.