لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
محتشم کاشانی

ای نرد حسن باخته با آفتاب و ماه

بر پاکبازی تو زمین و زمان گواه

من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون

صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه

در نرد همتم کنی آن لحظه امتحان

کافتد ز عشق کار به ترک سر و کلاه

نقش مراد نرد محبت که وصل توست

خوش بودی ار نشستی از اقبال گاه گاه

دل می‌رود ز دست بگویند کان حریف

دارد دمی ز بازی ما دست خود نگاه

هرچند عقل بیش حذر کرد بیش خورد

بازی ز مهره‌بازی آن نرگس سیاه

دیوم ز ره نبرد و پریچهر کودکی

هر دم به بازی دگرم می‌برد ز راه

غالب حریفی از همه رو داده بازیم

در نرد دوستی که مساویست کوه و کاه

تا چند محتشم بود ای شاه محتشم

در حبس ششدر غم هجر تو بی‌گناه

 
 
 
رودکی

من موی خویش را نه از آن می کنم سیاه

تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه

چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند

من موی از مصیبت پیری کنم سیاه

قطران تبریزی

ای نیکخوی مردم ای نیک خوی شاه

تو نیکخواه شاه و ترا بخت نیکخواه

اندر میان رزم نمانی مگر بشیر

اندر میان بزم نمانی مگر بماه

هم آلت نبیدی و هم آلت سلاح

[...]

مسعود سعد سلمان

ای روی تو به خوبی افزون ز مهر و ماه

بهرام روز باده بهرام رنگ خواه

اندوه این جهان مخور ای ماه شاد باش

کامروز شادمانست از تخت و تاج شاه

افروخته ست طبعش و افراخته محل

[...]

وطواط

ای یک غلام تو به گه حرب صد سپاه

اندر جوار جاه تو اسلام را پناه

مقبل‌ترین عالمی و طالع تو را

هشت آسمان معسکر و هفت اختران سپاه

موج سخاوت تو رسیده به شرق و غرب

[...]

سوزنی سمرقندی

چون در هوای دل تن من گشت پادشاه

آمد به پیش سینه من از سفه سپاه

لشکرگه سفاهت من عرضه داد دیو

من ایستاده همبر عارض بعرضه گاه

دیو سیه گلیم بران بود تا کند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه