به جرم این که گفتم سوز خود با عالمافروزی
چو شمع استادهام گریان که خواهد کشتنم روزی
از آن چون کوکبم پیوسته اشک از دیده میریزد
که چون صبح از دلم سر میزند مهر دلافروزی
نگشتی ماه من هر شب ز برج دیگران طالع
اگر بودی من بیخانمان را بخت فیروزی
ندارم در شب هجران درون کلبهٔ احزان
به غیر از نالهٔ دم سازی ورای گریهٔ دلسوزی
ز شادی جهان فارغ ز عیش دهر مستغنی
دل غمپروری داریم و جان محنت اندوزی
دلم شد چاک چاک از غم کجائی ای کمان ابرو
که میخواهم ز چشم دلنوازت تیر دلدوزی
نبودی بینظام این نظم صبیان تا به این غایت
اگر گه گاه بودی محتشم را نکته آموزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق خود و غم ناشی از دوری معشوق میگوید. او خود را چون شمعی آماده برای سوختن، در حالی که در درونش آتش عشق شعلهور است، توصیف میکند. به تلخی از شبهای تنهایی و فقدان شادی صحبت میکند و از غم دلش که به شدت او را آزار میدهد، مینالد. همچنین از دلتنگی برای معشوقش و آرزوی وصال او سخن میگوید و بر این باور است که اگر معشوقش در کنارش بود، زندگیاش رنگ و بویی دیگر میگرفت. شاعر در نهایت به عدم نظم و زیبایی در دنیا اشاره میکند و احساس میکند که دوری معشوق، او را به ناکجاآبادی از درد و رنج کشانده است.
هوش مصنوعی: به خاطر این که گفتم مانند شمع، با سوز و گرمای خود به دیگران نور میدهم، اکنون در حالتی ناراحت و گریان ایستادهام و میترسم که روزی مرا از بین ببرند.
هوش مصنوعی: من مانند یک ستاره هستم که همیشه اشک از چشمانم میریزد، زیرا عشق دلانگیز صبحگاهی از دل من برخاست و در درونم جان میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر تو هر شب از برج دیگران بر نمیآمدی، من که بیخانمان هستم، خوشبختیام بیشتر میشد.
هوش مصنوعی: در شب دوری و تنهاییام، در کلبهای پر از غم، جز نالهای که مانند صدای یک ساز باشد، چیزی ندارم. این ناله فراتر از اشک و دلسوزی است که برایم میریزد.
هوش مصنوعی: از شادیهای دنیا بینیاز و فارغ شدهایم، و از لذتهای زندگی دوریم. اما دلمان پر از غمهاست و جانمان تحت فشار مشکلات و رنجها قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل من از غم بسیار پاره پاره شده است. ای زیبای کمان ابرو، کجایی که میخواهم از نگاه دلنوازت تیر محبتی را دریافت کنم که به دل مینشیند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیت بینظمی و کمتجربگی کودکان اشاره میکند و میگوید که اگر برخی از آنها گاهی به شکلی منظم و مرتب رفتار کنند، میتوانند نکتههای مهمی را از بزرگترها یا افراد با تجربه تر بیاموزند. به عبارت دیگر، نظم و انضباط در میان این کودکان وجود ندارد و تنها در بعضی مواقع میتوانند چیزهای مفیدی از دیگران فرا بگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به پیروزی شدی شاها که بازآیی به پیروزی
سر هرکس تو افرازی دل هرکس تو افروزی
امیران چون شب تارند و تو ماننده روزی
نگردد از تو هرگز دور بهروزی و پیروزی
به رسم خسروان باشی و کین راستان توزی
[...]
هوس پخته ست این پروانه بهر خویشتن سوزی
بیا و خانه روشن کن ز بهر مجلس افروزی
چه آتش می زنی زینسانم، ای دور از تو چشم بد
دل و جان است آخر نی سپند است این که می سوزی
گر از بی مهری چشمت گله کردم بنامیزد
[...]
ز سودای رخ و زلفش، غمی دارم شبانروزی
مرا صبح وصال او، نمیگردد شبی روزی
نسیم صبح پیغامی به خورشیدی رسان از ما
که با یاد جمال او، شب ما میکند روزی
بجز از سایه سروش، مبادم هیچ سرسبزی!
[...]
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
[...]
وصالت عمر جاوید است و بخت سعد و فیروزی
مبارک صبح و شام آن، که شد وصل تواش روزی
بیا ای رشک ماه و خور! شبی با ما به روز آور
که داد اندیشه زلفت شبم را صورت روزی
مکن دعوت به شبخیزی و تسبیح، ای خرد ما را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.