وصل کو تا بینیاز از وصل آن دلبر شوم
ترک او گویم پرستار بت دیگر شوم
عقل کو تا سرکشم یک چند از طوق جنون
یعنی آزاد از کمند آن پری پیکر شوم
کو دلی چون سنگ تا از لعل او یکبارگی
برکنم دندان و خون آشام از آن ساغر شوم
چند غیرت بیند و گویند با من کاشکی
کم شود حسن تو یا او کور یا من کر شوم
من دم بیزاری از عشق تو میخواهم دگر
با وجود آن که هردم بر تو عاشقتر شوم
ذرهای از من نخواهی یافت دیگر سوز خویش
گر ز عشقت آن قدر سوزم که خاکستر شوم
صحبت ما و تو شد موقوف تا روزی که من
با دل پرخون دوچارت در صف محشر شوم
سر طفیل توست اما با تو هستم سر گران
تا به شمشیر اجل فارغ ز بار سر شوم
محتشم شد مانعم قرب رقیب از بزم او
ورنه من میخواستم کز جان سگ آن در شوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و دردهای عاشقانه شاعر میپردازد. او در تلاش است تا از عشق و وابستگی به معشوق رهایی یابد ولی در عین حال نمیتواند به این احساسات هضم نشدنی پایان دهد. شاعر میگوید که آرزو دارد از زنجیر عشق آزاد شود و دلی همچون سنگ داشته باشد تا از زیبایی معشوق بینیاز گردد. همچنین احساس میکند که این عشق او را به سرحد نابودی میکشاند.
در ادامه، به حسرتهایش اشاره میکند و اینکه نمیخواهد دگر بار در آتش عشق بسوزد. در نهایت، شاعر به وضعیت ارتباط خود با معشوق میپردازد و بیان میکند که تا زمانی که در محشر با دل پرخون در دست باشد، ارتباطشان ادامه دارد. او همچنین از موانع موجود بر سر راهش یاد میکند و میگوید که هیچ چیز نمیتواند او را از عشقش دور کند، حتی اگر به مرگ نزدیک شود.
هوش مصنوعی: اگر به وصال محبوب برسم و از آن بینیاز شوم، ممکن است او را ترک کنم و به پرستش معشوقی دیگر بپردازم.
هوش مصنوعی: من به دنبال عقل هستم تا چندی از قید جنون رها شوم و مانند یک پری زیبا آزادانه پرواز کنم.
هوش مصنوعی: کسی را میطلبم که قلبش مانند سنگ باشد تا بتوانم یک بار از زیباییاش بهرهمند شوم و از آن لذت ببرم.
هوش مصنوعی: شخصی از شدت غیرت و حسادت میگوید، ای کاش زیبایی تو کم شود یا طرف مقابل چشمانش نابینا شود یا من شنواییام را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: من از عشق تو خستهام و میخواهم که دیگر به آن فکر نکنم، اما با این حال هر روز بیشتر و بیشتر به تو علاقهمند میشوم.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی ذرهای از وجود مرا پیدا کنی، اگر آنقدر از عشق تو بسوزم که به خاکستر تبدیل شوم.
هوش مصنوعی: گفتوگوی ما به حالت تعلیق درآمد تا روزی که من با دل ناآرام و پر از غصهام در روز قیامت جلوی تو قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و تحت تأثیر وجود تو هستم، اما با وجود این حال بار سنگینی بر دوش دارم. تا زمانی که با مرگ روبهرو شوم، از این بار رها نخواهم شد.
هوش مصنوعی: محتشم مانع من شده است تا نتوانم به نزدیکی رقیب بروم. در حالی که من آرزو داشتم حتی به بزم او بروم و خودم را مانند یک خدمتگزار به او تقدیم کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوختم چند از هوای نفس بی لنگر شوم
تا به کی چون خار و خس بازیچه صرصر شوم
از بلندی کم نگردد فیض من چون آفتاب
بیش گردد سایه ام چندان که بالاتر شوم
خودنمایی شیوه من نیست چون نادیدگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.