زین نقشخانه کی من دیوانه جویمت
صورت طلب نیم که درین خانه جویمت
بیزم به جستجوی تو خاک دل خراب
گنجی عجب مدان که ز ویرانه جویمت
ای شمع دقت طلبم بین که در سراغ
ز آواز جنبش پر پروانه جویمت
عقلم فکند از ره و عشقم دلیل گشت
کز رهنمائی دل دیوانه جویمت
یک آشنا نشان توام در جهان نداد
شضد نوبت این زمان که ز بیگانه جویمت
ای خواب خوش که گمشدهای چند هر شبی
تا صبح از شنیدن افسانه جویمت
در کوی شوقم ای دریک دانه معبدی است
کانجا به ذکر سبحه صد دانه جویمت
جام فراق دادی و رفتی که در خمار
چون بیخودان به نعرهٔ مستانه جویمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.