گر بهم میزدم امشب مژهٔ پر نم را
آب میبرد به یک چشم زدن عالم را
سوز دیرینهام از وصل نشد کم چه کنم
که اثر نیست درین داغ کهن مرهم را
آن پری چهره مگر دست بدارد از جور
ورنه بر باد دهد خاک بنیآدم را
ای تو را شیردلی در خم هر موی به بند
قید هر صید مکن زلف خم اندر خم را
بنشین در حرم خاص دل ای دوست که من
دور دارم ز رخت دیدهٔ نامحرم را
باددر بزم غمم نشهای از درد نصیب
که در آن نشئه ز شادی نشناسم غم را
خواهی اکسیر بقا محتشم از دست مده
ساغر دم به دم و ساقی عیسی دم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق خود اشاره میکند. او دربارهی اشکها و غمهایش میگوید که در صورت بروز حس عاطفی شدید، میتواند به سرعت دنیای خود را تغییر دهد. او از دلتنگی و سوزی که از ارتباط ناکامش دارد، صحبت میکند و بر درد قدیمی و عمیق خود تأکید میکند. شاعر به زیبایی و فریبایی یک معشوق اشاره میکند و به او توصیه میکند که از ظلم و خیانت بپرهیزد، زیرا این رفتار میتواند به شخصیت انسانها آسیب بزند. او همچنین به حریم دل و عشق واقعی اشاره میکند و میگوید که اگر محبت و خوشی نباشد، غم و اندوه را نمیشناسد. در نهایت، شاعر به اهمیت نگهداری از عشق و احساسات خود تأکید میکند و به دوستش خواستار میشود که در این زمینه محتاط باشد.
هوش مصنوعی: اگر امشب به هم میزدم مژههای پر از اشک را، در یک چشم بر هم زدن، کل دنیا را آب میبرد.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که سالها در دل دارم با وصال محبوب کمتر نشده است. چه کنم که هیچ نشانهای از بهبود در این زخم قدیمی وجود ندارد و مرهمی بر آن تأثیری ندارد.
هوش مصنوعی: اگر آن موجود زیبا از ستم و ظلم دست برندارد، خاک آدمی را به نابودی میکشاند و به باد میدهد.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو که با دل شیر و شجاعت خود، موهایت را درهم پیچیدهای، بگذار آزاد باشند و در دامهای عشق گرفتار نشوند. زلفهای خمیدهات را از قید و بند آزاد کن و بگذار زیباییات به طبیعت خود ادامه دهد.
هوش مصنوعی: ای دوست، در مکان ویژهای از دل نشستهای، چرا که من نمیخواهم چشم نامحرمی به چهرهات بیفتد.
هوش مصنوعی: در مجالس غم من، نسیم بادی نمیوزد که من در آن حالت نشئه، از شادی به قدری غرق هستم که نمیتوانم غم را بشناسم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به جاودانگی و بقا دست پیدا کنی، هیچگاه ساغر را از دست نده و هر لحظه از هدیههای زندگی بهرهمند شو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که اطفال به گهواره درون از ستمت
سور نادیده بجویند همی ماتم را
قفسی شد ز تو عالم به همه عالمیان
اینت زحمت ز وجود تو بنیآدم را
وه که تا روز قیامت پی آلایش ملک
[...]
رشحه ای ابر کرم بادیه ای بی نم را
جرعه ای ماهی هجران زده زمزم را
عشق سازد ز هوس پاک، دل آدم را
دزد چون شحنه شود، امن کند عالم را
عالم آب چو بیرون برد از دل غم را
غم نداریم اگر آب برد عالم را
به غم دوست فکندیم دل خرّم را
خرّم آن دل، که گزیده است غم عالم را
خنک آن دم که زند بردل ریشم خنجر
زخم اگر دوست زند خود چه کنم مرهم را
من دیوانه پری زاده بسی دیدم لیک،
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.