بس که ماندیم به زنجیر جنون پیر شدیم
با قد خم شده طوق سر زنجیر شدیم
در جهان بس که گرفتیم کم خود چو هلال
آخرالامر چو خورشید جهانگیر شدیم
بعد صد چله به قدی چو کمان در ره عشق
یکی از خاک نشینان تو چون تیر شدیم
قلعهٔ تن که خطر از سپه تفرقه داشت
زان خطر کی به در از رخنهٔ تدبیر شدیم
رد نشد تیر بلای تو به تدبیر از ما
ما همانا هدف ناوک تقدیر شدیم
داد دادیم وفا را و ز بدگوئی غیر
متهم پیش سگان تو به تقصیر شدیم
محتشم عشق و جوانی و نشاط از تو که ما
در غم و محنت آن تازه جوان پیر شدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان تجربیات و احساسات عمیق خود از عشق و جنون میپردازد. او میگوید که تحت تاثیر عشق، سالها در زنجیر جنون گذرانده و با وجود خمیدگی و سختیها، در نهایت به قدرتی بزرگ مانند خورشید تبدیل شدهاند. بعد از مدتها انتظار و دشواری، به عشق خود پایبند مانده و به مشکل در روابط و بدگوییهای دیگران اشاره میکند. شاعر همچنین احساس میکند که جوانی و شادابیاش را از عشق گرفته، اما در عوض دچار غم و درد شده و به نوعی پیر گشته است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی را در اسارت دیوانگی گذراندهایم و از آنجا که زمان بر ما اثر گذاشته، حالا با قامت خمیده و به گردن زنجیر گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: در زندگی، به خاطر مشکلات و محدودیتها، گهگاه احساس میکنیم که همچون هلالی در آغاز به آرامی محو میشویم. اما در نهایت، با تلاش و گذر زمان، به شکوه و درخشش خورشید تبدیل میشویم و به اوج میرسیم.
هوش مصنوعی: پس از گذشت صد سال، به قدری که مانند کمان هستیم، در مسیر عشق، یکی از کسانی که از خاک برخاسته، ما را مانند تیر به هدف و مقصود رساند.
هوش مصنوعی: بدن ما که در معرض خطر تفرقه و آسیب از سوی دشمنان بود، چگونه توانستیم با تدبیر و تدبیر خود از این خطر عبور کنیم و از طریق نقاط ضعف خود نجات یابیم؟
هوش مصنوعی: تیر بلا و مشکلات ناشی از تو نتوانست از تدبیر و فکر ما عبور کند، چرا که ما به طور یقین هدف تقدیر و سرنوشت قرار گرفتیم.
هوش مصنوعی: ما به انجام تعهدات خود وفادار بودیم و به خاطر حرفهای نادرست دیگران، به ناحق مورد سرزنش قرار گرفتیم و مانند متهمان در برابر سگان قرار گرفتیم.
هوش مصنوعی: عشق، جوانی و شادابی از تو نشأت میگیرد، در حالی که ما در غم و سختیها، آن جوانی تازهمان به پیری بدل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم
آنقدر بیهده گشتیم که دلگیر شدیم
کس ندیدیم که تلخی نشنیدیم ازو
گرچه با پیر و جوان چون شکر و شیر شدیم
هر کجا دیده ی امید گشودیم بصدق
[...]
به تمنای غلط بر همه کس میر شدیم
بدر از خانه نرفتیم و جهانگیر شدیم
آخر عمر به سودای نوی افتادیم
هوس و حرص جوان گشت اگر پیر شدیم
مه کله گوشه پی خدمت ما می شکند
[...]
جولائی
امئی بود که ما از اثر حکمت او
واقف از سر نهانخانه تقدیر شدیم
اصل ما یک شرر باخته رنگی بود است
نظری کرد که خورشید جهانگیر شدیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.