نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی
نبردی دل ز من تا جانسپاریهای من بینی
ندادی اختیار کشتن من ترک چشمت را
که در جان باختن بیاختیاریهای من بینی
دگرگون حال زان خالم نکردی تا حسودان را
بر آتش چون سپند از بیقراریهای من بینی
گران بارم نکردی از غم مردآزمای خود
که با نازکدلیها بردباریهای من بینی
نشد در جام بهر امتحانم بادهٔ وصلت
که با چندین هوس پرهیزگاریهای من بینی
به قصد جان نخواندی دادی از نقد وفا بر من
که در نرد محبت خوشقماریهای من بینی
نکردی محرم رازم که بهر امتحان هم خود
به غمازی درآیی رازداریهای من بینی
نکردی ذکر خود را زیور لفظم که چون خوانی
کتاب عاشقان را یادگاریهای من بینی
نشد کاری به جنبش کلک فکر محتشم یعنی
نگار من شوی دیواننگاریهای من بینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به محبوب خود خطاب میکند و از او میخواهد که از زخمهای عاطفی و احساساتش آگاهی یابد. او اشاره میکند که اگر محبوبش سعی کند تا بارها و چالشهای عشقاش را درک کند، به عمقِ درد و لذتهایش پی خواهد برد. با تکرار مضامین عشق، وفا، و دردهای ناشی از جدایی، شاعر به زوایای پنهان عشق و شفافیت احساساتش اشاره میکند و میگوید که محبوبش نتوانسته به خوبی رازهای دل او را درک کند. این اثر به لمس عواطف انسانی و نیاز به فهم و ارتباط عمیق در روابط عاشقانه میپردازد.
هوش مصنوعی: تو هرگز برای دیدن محبتهایم به سراغ من نیامدی و قلبت را از من دور کردی تا نگذاری جانفشانیهایم را ببینی.
هوش مصنوعی: تو اجازه ندادی که به دست خودم جانم را بگيرم، چون وقتی به چشمت نگاه میکنم، میبینم که در کشتن من هیچ ارادهای ندارم و به راحتی جانم را فدای عشق میکنم.
هوش مصنوعی: تو حال مرا تغییر ندادهای و هنوز توجهی به من نکردهای، بنابراین حسودان وقتی اضطراب و بیقراریهای من را ببینند، مانند هیزم در آتش خواهند سوخت.
هوش مصنوعی: تو به من ظلم نکردی و از درد و رنجهای خودت چیزی به من تحمیل نکردی. با وجود نازکدلی و ضعف من، صبر و استقامت من را میتونی ببینی.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که با وجود تمایلهای شدید و آرزوهای بیپایان، نتوانستهام برای آزمایش عشق، شراب وصال را بنوشم، چرا که تو از پرهیزگاریها و خودداریهای من آگاه هستی.
هوش مصنوعی: تو به منظور جانم مرا نکاشتی، اما با صداقت و وفای خود، تمامی داراییام را به من عطا کردی. حالا در بازی عشق، خوشبختیها و شانسهای مرا خواهی دید.
هوش مصنوعی: تو که محرم راز من نیستی، چرا برای آزمودن من خودت در لباس نقابی ظاهر میشوی و رازداریهایم را تحت نظر میگیری؟
هوش مصنوعی: تو در حرفهایت به خودت اشاره نکردی، اما وقتی کتاب عاشقان را میخوانی، یادگارهای من را میبینی.
هوش مصنوعی: اینگونه نبود که با تلاش و تلاش، بتوانم اندیشههایم را به نگار من که به زیبایی او اشاره دارد، درآورم. دیوان شعرهایم را که از عشق و خاطر آن نوشتم، نمیبینی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کجایی در شب هجران که زاریهای من بینی
چو شمع از چشم گریان اشکباریهای من بینی
کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش میدیدی
که امشب گریههای زار و زاریهای من بینی
کجایی ای قدحها از کف اغیار نوشیده
[...]
کنی تا چند آزارم که زاریهای من بینی؟!
به یاری کوش چون یاران، که یاریهای من بینی!
سپردم دل، چو روز اولم دیدی، سرت گردم؛
بیا تا روز آخر جانسپاریهای من بینی
تو کز شوخی قرارت نیست بر مرکب، تماشا کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.