اجل خواهم مزاج خوی آن بیدادگر گیرد
بود خار وجودم از ره او زود برگیرد
به جانان مینویسم شرح سوز خویش و میترسم
کز آتشناکی مضمون زبان خامه درگیرد
بس است ای فتنه آن سر فتنه بهر کشتن مردم
به جلاد اجل گو تا پی کار دگر گیرد
طبیبم نیز رویش دید و خصمم گشت میترسم
که بر مرگم رگ جان بعد ازین خصمانهتر گیرد
چو آمیزد حیا با آه آتشبار من شبها
به جای سبزه و شبنم جهان را در سپر گیرد
اگر فصاد بگشاید رگ بیمار عشقت را
ز خون گرمش آتش از زبان نیشتر گیرد
به چشم کم مبین ملک جنون را کاندرین کشور
گدا باشد که باج از خسروان بحر و برگیرد
نماند بر زمین جنبنده از بیداد گوناگون
اگر یک لحظه گردون خوی آن بیدادگر گیرد
اگر همرنگ مائی محتشم در بزم عشق او
ز جان برگیرد دل تا صحبت ما و تو درگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم اکنون باز نقاش طبیعی خامه بر گیرد
ز نقش عالم آرایش جهان زیب دگر گیرد
گهی بر آب تر از ابر زنگاری زره دوزد
گهی از لاله تیغ کوه شنگرفی سپر گیرد
سحاب پر زنم چشم نبی بی پسر گردد
[...]
دلم را گاه آن آمد که کام از عیش برگیرد
ز دست ساقی دوران چو گردون جام زر گیرد
ملامت می کند ما را خرد در عشق ورزیدن
دل عاشق کجا قول خود را معتبر گیرد؟
به عیاری کسی آرد شبی معشوق خود در بر
[...]
اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد
فلک زان رشحهتر گردد زمین زان شعله درگیرد
نماید در زمان ما و تو بازیچهٔ طفلان
فلک گردد ور عشق لیلی و مجنون ز سر گیرد
به بالینش سحر آن زلف و عارض را چنان دیدم
[...]
محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیرد
چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد
پس از وارستگی ها بیشتر گشتم گرفتارش
چو صیدی جست صیادش ز اول سخت تر گیرد
محبت بیشتر قائم شود چون بشکند پیمان
[...]
زدیدار تو از یوسف زلیخا مهر برگیرد
چراغ دیده یعقوب از روی تو درگیرد
نه زاهد ماند نه میخواره از حسن جهانسوزش
که چون گردید آتش شعله ور در خشک و تر گیرد
در آب زندگانی موی آتش دیده را ماند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.