چو یار تیغ ستیز از نیام کین بدر آرد
زمانه دست تعدی ز آستین بدر آرد
زند چو غمزه و خویش را به لشگر دلها
کرشمه صد سپه فتنه از کمین بدر آرد
اگر ز شعبدهٔ عشق گم شود دل خلقی
چو بنگری سر از آن جعد عنبرین بدر آرد
امین عشق گذارد نگین مهر چو بر دل
ز خاک صبح جزا مهر آن زمین بدر آید
پس از هزار محل جویمش جریده جویابم
فلک ز رشگ نگهبانی از زمین به در آرد
نهان به کس منشین و چنان مکن که جنونم
گرفته دامنت از بزم عیش تن بدر آرد
رسد نسیم گل پند محتشم به تو روزی
که سبزه ات سر از اوراق یاسمین بدر آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.