من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم
بچه روی عذر گویم که رخ سیاه دارم
من اگر گناهکارم تو به عفو کار خود کن
که زبان توبه گوی و لب عذر خواه دارم
منم آن که یک جهان را ز غمت به باد دادم
تو قبول اگر نداری دو جهان گواه دارم
نه چنان برخش آهم زده تازه حسنت
که عنان آن توانم نفسی نگاه دارم
به چنین کشنده هجری سگ بخت چاره سازم
که اگرچه دورم از در به دل تو راه دارم
ز درون شعله خیزم مشو از غرور ایمن
که درین نهفته ترکش همه تیر آه دارم
به یکی نگاه جانم بستان که تا قیامت
دل خویش را تسلی به همان نگاه دارم
ملکالملکوک عشقم که به من نمانده الا
تن بیقبا که به روی سر بیکلاه دارم
ز بتان تو را گزیدم که شه بتان حسنی
من اگرچه خود گدایم دل پادشاه دارم
شه وادی جنونم به در آی ز شهر و بنگر
که ز وحشیان صحرا چه قدر سپاه دارم
تو به محتشم نداری نظری و من به این خوش
گه نگاه دور دوری به تو گاه گاه دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس گناه و عشق صحبت میکند. او به معشوقهاش میگوید که با وجود گناهانی که دارد، امید دارد که مورد عفو قرار گیرد. او به شدت تحت تأثیر غم ناشی از دوری معشوق است و برای تسلی دل خود به یادآوری یک نگاه دلربا از او بسنده میکند. شاعر حس میکند که عشقش او را به مرحله جنون کشانده و رغم فقری که دارد، احساس پادشاهی میکند چون دلش مال معشوق است. در نهایت، او به جدایی و سوختن در عشق اشاره میکند و دعوای درونیاش میان عشق و درد را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من در برابر تو احساس ضعف میکنم و میدانم که در زندگیام گناهان زیادی دارم. اکنون چگونه میتوانم به تو بگویم که به خاطر چهرهام که پر از مشکلات و ناپاکی است، از خودم عذرخواهی کنم؟
هوش مصنوعی: اگر من گناه کردهام، تو خودت را بساز و من را ببخش. من در دل توبه و عذرخواهی دارم.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که به خاطر غم تو، تمام جهان را نابود کردم. اگر تو باور نداری، دو جهان را به عنوان شاهد دارم.
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و تازگی چهرهات، هرگز نمیتوانم نفسام را در برابر تو کنترل کنم و دربارهات حرف بزنم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از خودت دور هستم و بین ما فاصلهای وجود دارد، اما همیشه در قلبم راهی به سوی تو دارم و تلاش میکنم که بر این فاصله غلبه کنم.
هوش مصنوعی: از درون آتش برمیخیزم، فریب غرور را نخور؛ زیرا در این آتش، همه تیرهای درد و اندوه را در خود دارم.
هوش مصنوعی: به کسی نگاه کن که جانم را از من میگیرد، چرا که تا قیامت به همان نگاه دلخوشی و آرامش پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: عشق من بالاترین و بهترین مقام را دارد، ولی اکنون چیزی برای من نمانده جز تن بیلباس و سر بیکلاه.
هوش مصنوعی: من از میان معشوقهها تو را انتخاب کردم، زیرا تو زیباترین آنها هستی. هرچند خود را در دسته گدایان میدانم، اما قلبی چون پادشاهان دارم.
هوش مصنوعی: ای شاه و ولی من، از شهر بیرون بیا و به من نگاه کن که چقدر از دیوانگان صحرا را در کنار خود دارم.
هوش مصنوعی: تو به من توجهی نداری، اما من گهگاه از دور به تو نگاه میکنم و از زیباییات لذت میبرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم
چه کنم نمیتوانم که نظر نگاه دارم
ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم
نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
[...]
نکنم ز عشق تو به که سر گناه دارم
چه کنم، نمی توانم دل خود نگاه دارم؟
چو نیایی و نیاید ز رهی جز آنکه پیشت
جگری به خاک ریزم، نظری به راه دارم
ز فراق شهر بندم، به کدام سو گریزم؟
[...]
چه غم ار نه برگ و باری و نه زاد راه دارم
منم آن گدا که عزم در پادشاه دارم
نظری برویش امشب نظری بماه دارم
که میان ماه و رویش بسی اشتباه دارم
من اگر بدم چه باکم که تویی بدین نکویی
[...]
نه نظر بقد سرو و نه بروی ماه دارم
که بیاد قد و روی تو ادب نگاه دارم
بودم امید کز مهر تو در کنارم آیی
که بخواب دوش دیدم بکنار ماه دارم
برهت شها نشینم مگر از کرم بگویی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.