جز من آن کس که به وصل تو نشد شاد که بود
آن که صد مشکلش از زلف تو نگشاد که بود
غیر من کز تو به پابوس سگان خورسندم
آن که روئی به کف پای تو ننهاد که بود
جز دل من که فلک بسته به رو راه نشاط
آن که بر وی دری از وصل تو نگشاد که بود
بعد حرمان من نامهٔ سیاه آن که به تو
برگ سبزی و پیامی نفرستاد که بود
تا بریدی ز من ای گنج مراد آنکه نساخت
دل ویران به ملاقات تو آباد که بود
جز من تنگ دل ای خسرو شیرین دهنان
عمرها از تو به جان کندن فرهاد که بود
جز تو در ملک دل محتشم ای شوخ بلا
آن که داد ستم و جور و جفا داد که بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس حسرت و تنهایی خود را بیان میکند و میگوید که هیچکس به مانند او از عشق معشوق رنج نبرده و شاد نزیسته است. او از دل شکستهاش یاد میکند که اگرچه دیگران هم از عشق رنج میبرند، اما هیچکس مانند او به این شدت دچار مشکل نشده است. شاعر به یاد میآورد که هیچکس نتوانسته است به معشوق نزدیک شود و او تنها کسی است که خوشحالتر از سگان در خدمت اوست. همچنین به این نکته اشاره میکند که کسی به اندازه او به عشق نمیاندیشید و به یاد میآورد که دیگران حتی نامهای برای معشوق نفرستادهاند. در نهایت، به تنگدلی و عذاب خود اشاره کرده و تکرار میکند که او تنهاست و هیچکس به اندازه او از عشق و دلبستگی رنج نبرده است.
هوش مصنوعی: به جز من، آیا کسی هست که به وصال تو رسیده و خوشحال شده باشد؟ آیا کسی وجود دارد که با تمام مشکلاتی که از دلایل پیوندش با موهای تو بر او وارد شده، شادمان شده باشد؟
هوش مصنوعی: جز من کسی را نمیشناسم که از سگان تو استقبال کند. اگر نمیتوانی قدم بر روی پای تو بگذارد، پس او چه کسی است؟
هوش مصنوعی: غیر از دل من که تنها مانده و تحت تاثیر حوادث زمان است، هیچ چیز شادی را نمیشناسد، زیرا کسی که راهی به وصال تو پیدا نکرد، چگونه میتواند شاد باشد؟
هوش مصنوعی: پس از حسرت من، نامهٔ سیاه کسی که هیچ برگ سبز و پیامی به تو نرساند، چه کسی بود؟
هوش مصنوعی: وقتی تو از من فاصله گرفتی، ای گنج آرزو، دل ویران من نتوانست به خاطر آمدنت سرزنده و شاداب شود.
هوش مصنوعی: جز من کسی نمیداند که شیریندهنانی چون تو، فرهادها عمرشان را با عشق به تو و جان کندنها سپری میکنند.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس در دل من اهمیت ندارد، ای نازکدل و شوخ، کسی که ستم و ظلم و بیرحمی به من روا داشت، او کیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک دم ای سرو ز غمهای تو آزاد که بود
یک شب ای ماه ز بیداد تو بیداد که بود
مردم از ذوق چودی تیغ کشیدی بر من
کامشب از درد درین کوی به فریاد که بود
دور از بزم تو ماندم که ز میشستم دست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.