اگر شراب خوری صد جگر کباب شود
وگر تو مست شوی عالمی خراب شود
ز دیده گر ننهد سر به جیب سیل سرشگ
ز سوز آتش دل سینهام کباب شود
ز جیب پیرهنت هر صباح خیزد نور
چنان که دست و گریبان بفتاب شود
نکوست رشتهٔ زرین مهر و هالهٔ ماه
که این سگان تو را طوق و آن طناب شود
اگر به عارض خوی کرده از چمن گذری
سمن ز شرم عرق ریزد و گل آب شود
ز روی تست فروغ جهان مباد آن روز
که افتاب جمال تو در نقاب شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جمال و تاثیرات آن بر اطرافیان میپردازد. او اشاره میکند که حتی اگر شرابخواری باعث خراب شدن جهانی شود، زیبایی و نیکی چهره معشوقش همیشه درخشان باقی میماند. همچنین، از حسرت و آتش دل خود سخن میگوید و به نورانی بودن پیرههن معشوق اشاره میکند. شاعر بر این باور است که زیبایی معشوقش از هر چیز دیگری ارزشمندتر است و حتی اگر روزی زیبایی او پنهان شود، دیگر زیبایی دنیا بیمعنا خواهد بود. به طور کلی، این شعر به محبت و زیبایی معشوق و تاثیرات آن بر روح و جان شاعر میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر شراب بنوشی، ممکن است صدها قلب دچار درد و رنج شوند و اگر تو در مستی فرو بروی، کل جهانی تحت تأثیر قرار میگیرد و نابود میشود.
هوش مصنوعی: اگر اشکهایم مانند سیلاب از چشمم نریزد، آتش دل من باعث میشود سینهام بسوزد و به خاکستر تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هر صبح نور از جیب پیراهنت میتراود، بهطوری که دستها و گردن تو مانند آفتاب درخشان میشود.
هوش مصنوعی: رشتهی زرین عشق و زیبایی مانند هالهای است که دور ماه میگردد، این زیبایی میتواند همچون طوقی برای سگان تبدیل شود و به نوعی آنها را به خود ببندد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از کنار چهره زیبای تو بگذرد، گلها از شرم به عرق میافتند و گلبرگها مانند آب میشوند.
هوش مصنوعی: از چهره تو نور و روشنی دنیا بر نخواهد گشت؛ هرگز آن روز نیاید که زیبایی تو در پرده پنهان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا چو در سر آن زلف نیم تاب شود
شکیب در دل بیننده تنگ تاب شود
به ترک دین مسلمانیش بیاید گفت
دلی که در شکن زلف نیم تاب شود
سیاه روی شدم زین سفید رخساران
[...]
بیاد لعل تو خون دلم شراب شود
چو باده چشم تو نو شد جگر کباب شود
ز خوندل که دو چشم تو باده می نوشد
فغان و ناله ز خون چون نی و رباب شود
در آن شبی که شراب از لب حبیب خورم
[...]
خیال روی تو هر گاه سینه تاب شود
بسینه آینه داغم آفتاب شود
تو گل بسر زدی و شمع گل زسر برداشت
زبیم آنکه مبادا ز شرم آب شود
در آتشم زتغافل نشانده ای، باری
[...]
مباد اهل عمل بیخود از شراب شود
که از خرابی او عالمی خراب شود
نقاب اگر به رخ دلبران حجاب شود
رخ لطیف تو بی پرده از نقاب شود
همان ز تشنه لبی چون سهیل می سوزم
[...]
ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود
غبار در خم زلف تو مشک ناب شود
شراب اگر ندهد نشأه ای ترا، چه عجب
ز شرم لعل تو می در پیاله آب شود!
ز باده بس که برافروخت چهره در گلشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.