گنجور

 
محتشم کاشانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «صد شکر کز شفای شهنشاه کامران» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ن» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ج
د
ر
ک
ل
م
ن
ه
ی

قصیده شماره ۱ - در توحید حضرت باریتعالی و موعظه: نفیر مرغ سحر خوان چو شد بلندنوا

قصیده شماره ۲ - قصیده: ز خاک هر سر خاری که میشود پیدا

قصیده شماره ۳ - تجدید مطلع: گرت هواست که دایم درین وسیع فضا

قصیده شماره ۴ - در مدح شاهزاده شهید سلطان حمزه میرزا: ای ماه چارده ز جمال تو در حجاب

قصیده شماره ۵ - در مدح پریخان خان خانم: تا نقش ناتوانی من چرخ زد بر آب

قصیده شماره ۶ - وله فی مدیح نواب ولی سلطان‌بن محمدخان: ناگهان بر گرد بخت ملک سر از مهد خواب

قصیده شماره ۷ - وله ایضا من بدایع افکاره: سرورا ادعیه‌ات تا برسانم به نصاب

قصیده شماره ۸ - فی مدح محراب بیک: جهان جهان دگر شد چو گشت زینت یاب

قصیده شماره ۹ - در مدح حضرت ختمی‌ماب صلوات الله علیه: از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب

قصیده شماره ۱۰ - در مدح میر محمدی خان فرماید: چو گل ز صد طرفم چاک در گریبانست

قصیده شماره ۱۱ - در مدح مختارالدوله مرشد قلی‌خان استاجلو علیه‌الرحمه گفته: سرای دهر که در تحت این نه ایوان است

قصیده شماره ۱۲ - قصیده در مدح امیر قاسم بیک طبیب فرماید: آن که درد همه کس رابه تو فرمود علاج

قصیده شماره ۱۳ - وله ایضا: تا هست جهان به کام خان باد

قصیده شماره ۱۴ - وله ایضا: اگر چه مادر ایام خوش نتیجه فتاد

قصیده شماره ۱۵ - در مدح عالم فاضل شیخ عبدالعال: مرا غمی است ز بیداد چرخ بی‌بنیاد

قصیده شماره ۱۶ - در مدح پادشاه دکن گفته: دهنده‌ای که به گل نکهت و به گل جان داد

قصیده شماره ۱۷ - این قصیده را در مدح خواجه آصف صفات ابوالقاسم بک وزیر گفته‌اند: چرخ را باز مه روی تو حیران دارد

قصیده شماره ۱۸ - در مدح شاه طهماسب صفوی: ز آهم بر عذار نازکش زلف آن چنان لرزد

قصیده شماره ۱۹ - در مدح شاه طهماسب صفوی: تا بدن دستگاه جان باشد

قصیده شماره ۲۰ - تجدید مطلع: ملک اگر جسم و عدل جان باشد

قصیده شماره ۲۱ - وله من جواهر المنظوماته فی مدح محمدخان ترکمان گفته: زمانه را دگر آبی به روی کار آمد

قصیده شماره ۲۲ - وله فی در الفاظه فی مدیحه ایضا: شب دوش از فغانم آن چنان عالم به جان آمد

قصیده شماره ۲۳ - قصیده در مدح نظام‌شاه پادشاه دکن: چون شاه نطق دست به تیغ زبان کند

قصیده شماره ۲۴ - ایضا فی مدح مختارالدوله میرزا شاه ولی: سده آصفیش بود سلیمان به سجود

قصیده شماره ۲۵ - وله ایضا قصیده: بر آصف سخی دل به اذل بود سه عید

قصیده شماره ۲۶ - ایضا فی مدح شاهزاده مظفرلوا سلطان حمزه میرزا گفته: ز پرگار فلک نقشی به روی کار می‌آید

قصیده شماره ۲۷ - فی مدح محمدخان ترکمان فی حالة نزوله به کاشان: دوش ز ره قاصدی خرم و خندان رسید

قصیده شماره ۲۸ - در مدح بلقیس زمان بریخان خانم صبیه شاه طهماسب صفوی: دی قاصدی به کلبه این ناتوان رسید

قصیده شماره ۲۹ - قصیده در مدح مرتضی نظام شاه بحری: زهی محیط شکوه تو را فلک معبر

قصیده شماره ۳۰ - تجدید مطلع: شبی به دایتش از روزگار هجر به تر

قصیده شماره ۳۱ - در ستایش جلال‌الدین محمد اکبر پادشاه فرماید: چو از جوزا برون تازد تکاور خسرو خاور

قصیده شماره ۳۲ - قصیده: سهی بالای بزم آرای مه سیمای مهرآسا

قصیده شماره ۳۳ - وله ایضا: رفتی به حرب باد رفیقت درین سفر

قصیده شماره ۳۴ - ایضا فی مدح: وقت کم بختی که مرغ دولتم می‌ریخت پر

قصیده شماره ۳۵ - تجدید مطلع: ای به فر ذات بی‌همتا دو عالم را مقر

قصیده شماره ۳۶ - ایضا در مدح شاه‌زاده پریخان خانم فرماید: گشت در مهد گران جنبش دهر آخر کار

قصیده شماره ۳۷ - در مدح شاهزاده پریخان خانم بنت شاه طهماسب صفوی: دارم از گلشن ایام درین فصل بهار

قصیده شماره ۳۸ - این قصیده را به جهت محمد نامی گفته: به ساحل خواهد افتادن دگر بار

قصیده شماره ۳۹ - ایضا من نتایج طبعه فی مدح سلطان الافهم محمد امین سلطان ترکمان: بیماریی به پای حضورم شکسته خار

قصیده شماره ۴۰ - وله ایضا فی مدح بنت شاه دین پناه شاه طهماسب انارالله برهانه: بر دوش حاملان فلک باد پایدار

قصیده شماره ۴۱ - در مدح فرهاد بیک غلام حاکم دارالسلطنه اصفهان: در نسبت است خسرو شاهان نامدار

قصیده شماره ۴۲ - وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری: در وثاق خاص خود گرد یساق افشاند باز

قصیده شماره ۴۳ - در مدح و منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی‌ابن ابی‌طالب علیه‌السلام: باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک

قصیده شماره ۴۴ - فی مدح خلاصه الوزراء میرزا عبدالله جابری: همایون باد شغل آصفی بر آصف عادل

قصیده شماره ۴۵ - قصیده در مدح یوسف عادل شاه فرماید: اقبال بین که از پی طی ره وصال

قصیده شماره ۴۶ - وله فی مدیح سلطان خلیل ولد شمخال سلطان: داد کوشش اندر عزت مور ذلیل

قصیده شماره ۴۷ - در منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی‌ابن ابی‌طالب: خوش آن زبان که شود چون زبان لوح و قلم

قصیده شماره ۴۸ - تجدید مطلع: من و دو اسبه دوانیدن کمیت قلم

قصیده شماره ۴۹ - در منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی‌ابن ابیطالب: ای نثار شام گیسویت خراج مصر و شام

قصیده شماره ۵۰ - ایضا فی مدیح ولیخان سلطان ترکمان: باد در عیش مدام از بهجت عید صیام

قصیده شماره ۵۱ - وله ایضا من درر منظوماته فی مدح دستورالاعظم میرزامحمد: روزه رفت و آمد از نزدیک مخدوم الانام

قصیده شماره ۵۲ - فی مدح صدرالاجل امیر شمس‌الدین محمد کرمانی گفته: ایا صبا برسان تحفه درود و سلام

قصیده شماره ۵۳ - ایضا فی مدیحه: ای جهان را به دولت تو نظام

قصیده شماره ۵۴ - در شکایت اهل روزگار و حسب حال خود گفته: ز تاب مشگل اگر نگسلد رگ جانم

قصیده شماره ۵۵ - در مدح شاه طهماسب صفوی: صد شکر کز شفای شهنشاه کامران

قصیده شماره ۵۶ - در مدح شاهزاده شهید سلطان حمزه میرزا: رایت فتح جدید گفت شه کامران

قصیده شماره ۵۷ - ایضا در مدح شاهزاده حمزه میرزا: بود به چنگ درنگ جیب مهم جهان

قصیده شماره ۵۸ - در مدح مرتضی نظام شاه پادشاه دکن: ای دهر پیر عیش ز سر گیر کاسمان

قصیده شماره ۵۹ - در مدح سلطان حسن فرماید: آیت اقبال شد رایت سلطان حسن

قصیده شماره ۶۰ - در مدح والی گیلان جمشید زمان گفته: باز شد چشم جهان ای بخت خواب آلودهان

قصیده شماره ۶۱ - ایضا من بدایع افکاره فی مدح اعتمادالدوله میرزا لطف الله: دمید صبحی و از پرتو دمیدن آن

قصیده شماره ۶۲ - فی مدح امیر اعظم یوسف بیک بن محمدخان ترکمان: کاشان که مصر روی زمین است در جهان

قصیده شماره ۶۳ - در مدح سلطان‌الاعظم الاعدل ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی گفته: شد عراق آباد روزی کز خراسان شد روان

قصیده شماره ۶۴ - فی مدح ولده ولیجان سلطان ترکمان گفته: چو دی نسیم سحر خورد بر مشام جهان

قصیده شماره ۶۵ - فی مدح دستورالاعظم ابوالمید میرزا جابری طاب ثراه: باد مسعود و همایون خلعت شاه جهان

قصیده شماره ۶۶ - فی مدح سلطان محمد صفوی: رسید باز به گوش زمان نوید امان

قصیده شماره ۶۷ - فی مدح سلطان‌العادل حمزه میرزا: شکر خدا که پایه دولت ز آسمان

قصیده شماره ۶۸ - وله ایضا: به که درین گفته معجز بیان

قصیده شماره ۶۹ - در مدح شاه اسمعیل بن شاه طهماسب صفوی: مژده‌ای اهل زمین که اقبال بر هفت آسمان

قصیده شماره ۷۰ - وله ایضا فی مدح اخوته محمد ممن سلطان ترکمان: به عنوان عیادت ساخت مقدار مرا افزون

قصیده شماره ۷۱ - در مدح شاهزاده شهید سلطان حمزه صفوی: مژده عالم را که دهر از امر رب‌العالمین

قصیده شماره ۷۲ - ایضا من جمله اشعاره فی مدح میر محمدامین خان ترکمان گفته: داده فزون از فلک زیب زمان و زمین

قصیده شماره ۷۳ - در مدح شاه سلطان محمدبن شاه طهماسب صفوی انارالله برهانه: یارب از عزالهی قرنها دارد نگاه

قصیده شماره ۷۴ - وله ایضا: به صبر یافت نهال امید نشو و نمائی

قصیده شماره ۷۵ - فی مدح خواجه معین‌الدین احمد شهریاری: بر اشراف این عید و آن کامکاری

قصیده شماره ۷۶ - وله ایضا من بدیع افکاره: درین ضعف آن قدر دارم ز بیماری گر انباری

قصیده شماره ۷۷ - ایضا فی مدیحه: بده داد طرب چون شد بلند از لطف ربانی

قصیده شماره ۷۸ - در مدح مختارالدوله العلیه میرزامحمد کججی گفته: به شاه شه نشان تا باشد ارزانی جهانبانی

قصیده شماره ۷۹ - وله ایضا من بدایع افکاره: از آنم شکوه است از طول ایام پریشانی

قصیده شماره ۸۰ - وله ایضا فی مدح محمدخان ترکمان: بیا ای رسول از در مهربانی

قصیده شماره ۸۱ - ایضا فی مدح محمدخان ترکمان گفته شده: دوستان مژده که از موهبت سبحانی