از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است
وین موجهای خون گل طوفان آتش است
آهم شرر فشان شده یاران حذر کنید
کاین آه در تراوش باران آتش است
اشگی که میرسد ز درونم به چشم تر
سیلی است کش گذر به بیابان آتش است
آه بلند شعلهٔ من گرد کوی او
شب تا به روز مشعله گردان آتش است
چشم کرشمه ساز تو را از نگاه گرم
پیوند تیر غمزه به پیکان آتش است
از آه من مپوش رخ آتشین که باد
هرچند جان گزاست ولی جان آتش است
دود درون محتشم از بس صفای دل
مانا به شعلههای درخشان آتش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
از لعل آتشین تو دل کان آتش است
زان لعل سوخته ست دل و جان آتش است
بشکن بتان آزر ازان رو خلیل وار
کان روی تو نه روی گلستان آتش است
سرگشته عاشق از تو، بگو، گوی چون برد
[...]
تا روی دل فروز تو بستان آتش است
دل نغمه سنج گلستان آتش است
یارب چه آتشی تو که چندین هزار داغ
از شعله ی جمال تو در جان آتش است
گر مست حیرتیم ز روی تو دور نیست
[...]
اشکم ز سوز سینه چو عمان آتش است
دریای شعله مایه باران آتش است
هر دم به جانبی ز دلم شعله سر زند
یاران در این خرابه مگر کان آتش است
شب هر نفس که بی تو کشیدم چنان نمود
[...]
داغ دلم گلی ز گلستان آتش است
شور محبتم نمک خوان آتش است
هان ای فرشته بر سر خاک شهید عشق
ننهی قدم دلیر، که طوفان آتش است
منعم مکن ز ناله که این خون گرفته دل
[...]
خوی بر رخت که رشک گلستان آتش است
هر قطره شبنم گل بستان آتش است
جز دود بال و پر به مشامش نمیرسد
پروانه مدّتی است که مهمان آتش است
تکرار درس شعله کند تا سحر چو شمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.