ز خانه تاخت برون کرده ساغری دو سه نوش
لب از شراب در آتش گل از عرق در جوش
خمار رفته ز سر تازه نشاء از می تلخ
اثر ز تلخی می در لبان شهدفروش
چو شاخ گل شده کج در میان خانه زین
اتاغه از سر دستار میل سر دوش
ز رخش راندنش از ناز در نشیب و فراز
زمین ز شوق به افغان و آسمان به خروش
نموده دوش بدوش ابروان خم به خمش
به زور غمزهٔ کمانها کشیده تا سردوش
سرشک کرده هم آغوش کامکاران را
قبای ترک که تنگش کشیده در آغوش
لباس بزم به برآمد آن چنان که مگر
رود جریده زند برهزار جوشن پوش
ز حالت مژه آن عقل مات مانده که چون
یکی شراب خورد دیگری رود از هوش
ستاده محتشم از دور بهر عرض نیاز
لب از اشاره به جنبش زبان عرض خموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف حالاتی از شور و شوق انسانی است که در فضایی پر از نیکی و لذت به سر میبرد. شاعر از لحظات خوشی که در آن خانهای پر از شراب و گلها وجود دارد، میگوید. او به حالتی خمار اشاره میکند که از نوشیدن میزند و به اوضاع نابسامان بزم و زیباییهایی که در آنجا وجود دارد، میپردازد. ابروان و لبان زیبا و تاثیر آنها بر دلها را هم به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به شادی و خواستههای درونی انسان اشاره میکند و از سکوت و خموشی که در این بزم حاکم است، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: از خانه بیرون آمده و چند جام شراب نوشیدهام. لبانم از شراب داغ و آتشینی که نوشیدم سرخ و گلگون شده است.
هوش مصنوعی: نوجوانی که زیر تأثیر شراب قدیمی قرار ندارد، به تازگی از می تلخ تأثیر گرفته است و این تلخی در لبهای گلفروش نمایان است.
هوش مصنوعی: مانند شاخه گلی که در اتاق کج شده است، بر روی شانههای کسی قرار دارد که کلاه بر سر دارد.
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهاش با ناز و لطافت، به آرامی به زمین میرسد و به خاطر شوقی که دارد، صدای نالهاش به آسمان میپیوندد.
هوش مصنوعی: دوش، ابروان خمیدهای را دیدم که به اندازهای زیبا و دلربا بودند که گویی کمانهایی با قدرت کشیده شدهاند و این زیبایی احساس غم را در من به وجود آورد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که وقتی کسی به دلخواه خود و در آغوش معشوقش قرار میگیرد، احساس سرشکستگی و غم او به وضوح نمایان میشود. همچنین، اشاره میشود که لباس تنگ معشوق به او احساس فشردگی میدهد و شرایط را برای او پیچیده میکند.
هوش مصنوعی: لباس جشن و شادی به تن کرد به گونهای که گویی یک رود بزرگ بر سطحی از زرهها جاری میشود.
هوش مصنوعی: از حالتی که مژه دارد، عقل حیران و گیج شده است؛ به گونهای که وقتی یکی مست میشود، دیگری از هوش میرود.
هوش مصنوعی: محتشم از دور ایستاده است تا نیازش را بیان کند، اما به جای صحبت کردن، با لبهایش اشاره میکند و زبانش خاموش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وزیر شاه بدیدار پهلوان برغوش
گرفت و داد بپیمان دوستی دل و هوش
بموسم گل و بلبل زجام و بلبله کرد
شراب گلگون از دست گلعذاران نوش
همه سعادت دستور شاه سعدالملک
[...]
ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش
شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش
به روزگار شبی دیگر اتفاق افتد
که پای بوس تو حاصل کنیم و دست آغوش
بر آتش جگرم ریز یک دم آب وصال
[...]
دو هفتهٔ دگر از بوی باد مشک فروش
شود چو باغ بهشت این زمین دیبا پوش
درخت غنچه کند، غنچه پیرهن بدرد
به وقت صبح چو مرغان برآورند خروش
شود چو روی فلک پرستاره روی زمین
[...]
چو جام لعل تو نوشم کجا بماند هوش
چو مست چشم تو گردم مرا که دارد گوش
منم غلام تو ور زانک از من آزادی
مرا بکوزه کشان شرابخانه فروش
ببوی آنک زخمخانه کوزه ئی یابم
[...]
چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به گوش
ز کس مترس و به بانگ بلند باده بنوش
سروش عاطفت از نو نوید رحمت داد
معاشران همه دادند بوسه بر سر و روش
به خواب شیخ حرم دید دوش مستی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.