در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها کمال خجندی مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵
کمال خجندی (بیت ۷): این لاف نه در خورد کمال است ولیکن - با رستم دستان بزند هرکه درافتاد
سعدی (بیت ۹): سعدی نه حریف غم او بود ولیکن - با رستم دستان بزند هر که درافتاد
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۲ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸
کمال خجندی (بیت ۲): اگر تو آدمیای اعتقاد من این است - که دیگران همه نقشند بر در حمام
سعدی (بیت ۵): اگر تو آدمیی اعتقاد من این است - که دیگران همه نقشند بر در حمام
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰
کمال خجندی (بیت ۱): گفته های لطیف بنده خویش - بنده ام گر بلطف میخوانی
سعدی (بیت ۱): بندهام گر به لطف میخوانی - حاکمی گر به قهر میرانی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰
کمال خجندی (بیت ۲): بر من خود پسند نیز قلم - حاکمی گر به قهر میرانی
سعدی (بیت ۱): بندهام گر به لطف میخوانی - حاکمی گر به قهر میرانی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳
کمال خجندی (بیت ۱): محبت تو اماما فریضه چون روزه است - اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
سعدی (بیت ۱): اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی - من از تو روی نپیچم که مستحب منی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳
کمال خجندی (بیت ۲): کمال گو به تراویح بعد فرض عشا - من از روی تو نپیچم که مستحب منی
سعدی (بیت ۱): اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی - من از تو روی نپیچم که مستحب منی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱
کمال خجندی (بیت ۷): تا بیابد به چاشنی گیری - شکر از مصر و سعدی از شیراز
سعدی (بیت ۱۳): هر متاعی ز معدنی خیزد - شکر از مصر و سعدی از شیراز
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲:از پیرهنت بویی آمد به گلستانها - کردند پر از نکهت گلها همه دامانها
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:وقتی دل سودایی، میرفت به بستانها - بیخویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:بگذار در آن کوی من اشک فشان را - تا دیده دهد آب گل و سرو روان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:ساقی بده آن کوزهٔ یاقوتِ روان را - یاقوت چه ارزد بده آن قوتِ روان را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:چشمت به غمزه کشت من بیگناه را - خود زلف را چه گویم و خال سیاه را
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:آن روی بین که حسن بپوشید ماه را - وآن دام زلف و دانهٔ خال سیاه را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:دی چاشتگه ز چهر فکندی نقاب را - شرمنده ساختی همه روز آفتاب را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:گر ماه من برافکند از رخ نقاب را - برقع فروهلد به جمال آفتاب را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:طبیب شهر چه نقدی میدهد ما را - که کس نیافت به حکمت علاج سودا را
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴:ز بنده خسرو فخار اجازتی میخواست - که در غزل ببرم نام آن دلارا را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:اگر تو فارغی از حال دوستان یارا - فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:شب فراق نخواهم دَواج دیبا را - که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳:سپاس دار خدای لطیف دانا را - که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است:سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست - که پیش اهل هنر منصبی بود ما را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:طریق عشق میورزی رها کن دین و دنیا را - خلاص خویش میجوئی مجو ناموس و دعوا را
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا - به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:کردند ید آن زلف و رخ دلهای بی آرام را - بهر شکار بلبلان بر گل نهادی دام را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را - یا وقت بیداری غلط بودَست مرغ بام را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرقفام را - بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:گر بری چون سر زلف این دل سودایی را - با پای بوس تو کشد این دل شیدایی را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:لاابالی چه کند دفتر دانایی را - طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:جانبِ ما خوب میآید. که می آید؟ حبیب - وز پی او زشت میآید. که میآید؟ رقیب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:حال درد خود محب هرگز نگوید با طبیب - سخت بیدردی بود نالیدن از درد حبیب
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳:ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب - کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:چو آفتاب نکند از رخ زمانه نقاب - بریز در قدح گوهرین عقیق مذاب
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب - هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:مَتیٰ حَلَلْتَ بِشیراز یا نَسیمَ الصُّبْح - خُذِ الْکِتابَ وَ بَلِّغْ سَلامیَ الْأَحْباب
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰:عنبرست آن دام دل یا مشک ناب - یا ز سنبل پر گل سوری نقاب
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:ماهرویا! روی خوب از من متاب - بیخطا کشتن چه میبینی صواب
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:غافلند از زندگی مستان خواب - زندگانی چیست مستی از شراب
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:آن رخ از مه خجسته فال تراست - لب ز کوثر بی زلال تر است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:عیب یاران و دوستان هنر است - سخن دشمنان نه معتبر است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:از حال دل به دوست نه امکان گفتن است - بر شمع سوز سینه پروانه روشن است
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶:گر حال دل به دوست نه امکان گفتن است - بر شمع سوز سینه پروانه روشن است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:امشب به راستی شب ما روز روشن است - عید وصال دوست علی رغم دشمن است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:ای به جان عاشقان خریدارت - غمزها نیز کرده بازارت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:بندهوار آمدم به زنهارت - که ندارم سلاح پیکارت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:این میوه شیرین مگر از باغ بهشت است - وین حور بهشت از شکر ناب سرشته است
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸:گر صورت چین با رخ خوب تو به دعواست - آنجا همگی صورت و اینجا همه معناست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست - از خانه برون آمد و بازار بیاراست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:به چین زلف تو کان رشک صورت چین است - ز وقت شیر مزیدن لب تو شیرین است
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۱ - در تقریر دیباچه:اگر تجارت بحر و سفینه میخواهی - سفینهای که در او بحرها بود این است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است - که همچو سرو بلندش هزار دستان است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:هزار سختی اگر بر من آید آسان است - که دوستی و ارادت هزار چندان است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸:ترا دو رخ به دو خط فن دلبری آموخت - تو از دو چشم و دو چشم از تو ساحری آموخت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:معلمت همه شوخی و دلبری آموخت - جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:معلمت همه شوخی و دلبری آموخت - جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹:چشم شوخ تو هر کرا کشتهست - اول از رشک آن مرا کشتهست
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵:چو بیتی به بیت خود نمدی - خواستی گرچه آن سزاوار است
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵:یکی از بخت کامران بینی - دیگری تنگ عیش و کوتهدست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۵:دست بر پشت مار مالیدن - به تلطف نه کار هشیارست
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۴:جنگ و زورآوری مکن با مست - پیش سرپنجه در بغل نه دست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱:چشم مسلمان کش تو کافر مست است - هندوی زلف تو آفتاب پرست است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:سرو چمن پیش اعتدال تو پست است - روی تو بازار آفتاب شکستهست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست - گوش دار این حلقه را ای دل گرت سودای اوست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:مطلع حسن جمال است آفتاب روی دوست - حسن مطلع بین که در مطلع حدیث روی دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست - صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:کس به چشمم در نمیآید که گویم مثل اوست - خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:درد کز دل خاست درمانیش نیست - خون که دلبر ریخت تاوانیش نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸:جان ندارد هر که جانانیش نیست - تنگعیشست آن که بستانیش نیست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:در صف دلها غم تو صدرنشین است - مرتبه ناله از تو برتر ازین است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:بخت جوان دارد آن که با تو قرین است - پیر نگردد که در بهشت برین است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳:دوست در جان و نیست خبرت - تشنه میری و آب در نظرت
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۳:سالها بر تو بگذرد که گذار - نکنی سوی تربت پدرت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:زاهدان کمتر شناسند آنچه ما را در سرست - فکر زاهد دیگر و سودای عاشق دیگرست
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست - دوستدارش روزِ سختی دشمن زورآورست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶:سر زلف تو دزد دل های ماست - گر آویزی او را از گردن رواست
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۳:ز ما ای صبا با محمد رسان - خدا را درودی که او را سزاست
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:نه در هر سخن بحث کردن رواست - خطا بر بزرگان گرفتن خطاست
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۱:الا تا نخواهی بلا بر حسود - که آن بخت برگشته خود در بلاست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:سرو قدت روان لبت جان است - جان من این روان من آن است
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۸:مرغِ بریان به چشمِ مَردمِ سیر - کمتر از برگِ تَرّه بر خوان است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹:طبع لطیف داند لطف لب و دهانت - فکر دقیق باید سررشته میانت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:خوش میروی به تنها، تنها فدای جانت - مدهوش میگذاری یاران مهربانت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳:عاشقم بر تو ز عاشق کشتنت - دوست کئی تا دوست تر دارم منت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:ای که رحمت مینیاید بر منت - آفرین بر جان و رحمت بر تنت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶:عشق از نام و از نشان یکتاست - بینشانی نشان مرد خداست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷:عیب آنان مکن که پیش ملوک - پشت خم میکنند و بالا راست
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:راستی موجبِ رضایِ خداست - کس ندیدم که گم شد از رهِ راست
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۰:نانم افزود و آبرویم کاست - بینوایی بِهْ از مذلّتِ خواست
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۳:هر که در خردیش ادب نکنند - در بزرگی فلاح از او برخاست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵:عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست - روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲:گل شکفت و باز نو شد عشق ما بر روی دوست - شاخ گل یارب چه می ماند به رنگ و بوی دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست - بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱:گر کشندم به غمزه چشمانت - نیست ک دین عشق تاوانت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:آفرین خدای بر جانت - که چه شیرین لبست و دندانت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷:گفتمت سنگدلی آمد ازین نکته گرانت - آن هم از سنگدلی بود که گفتیم چنانت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت - آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:اب تو نقل حیاتم به کام جان انداخت - به خنده نمکین شور در جهان انداخت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت - که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳:ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است - در مذهب ما مذهب ناموس حرام است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است - ای مجلسیان راه خرابات کدام است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳:مرا که ساغر چشم از غم تو پر خون است - چه جای ساقی و جام و شراب گلگون است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:ز من مپرس که در دست او دلت چون است - ازو بپرس که انگشتهاش در خون است
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱:مقام عشق تو هر چند منزل خطر است - فدای بکر مویت گرم هزار سر است
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶:به راه راست توانی رسید در مقصود - تو راست باش که هر دولتی که هست تو راست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:نیست مرا دوستر از دوست دوست - اوست مرا دوست مرا دوست اوست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳۰:دشمن اگر دوست شود چند بار - صاحب عقلش نشمارد به دوست
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:پشّه چو پُر شد، بزند پیل را - با همه تندی و صلابت که اوست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰:نیست مسموع آنکه گفتی با تو ما را جنگ نیست - در پرت دل هست اگر در آستینت سنگ نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست - پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نیست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷:هر که را نقش خط و خال تو در خاطر نیست - گر دم از مشک زند خاطر او عاطر نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:کیست آن کَش سر پیوند تو در خاطر نیست - یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳:آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود - در من آتش زد و آورد به روی این همه دود
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:شرف نفس به جود است و کرامت به سجود - هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در ستایش شمسالدین حسین علکانی:احمدالله تعالی که به ارغام حسود - خیل بازآمد و خیرش به نواصی معقود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷:خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد - رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹:مرغ جایی که علف بیند و چیند گردد - مرد صاحبنظر آنجا که وفا بیند و جود
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۶:بخت در اول فطرت چو نباشد مسعود - مقبل آن نیست که در حال بمیرد مولود
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲:از لب او سختی چون به زبان میآید - گوییا آب حیاتی به دهان میآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:آن نه عشق است که از دل به دهان میآید - وان نه عاشق که ز معشوق به جان میآید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶:اگر تو فخر نداری به دلق گردآلود - ایاز خاص نباشی به حضرت محمود
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵:بکوش تا به کف آری کلید گنج وجود - که بی طلب نتوان یافت گوهر مقصود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود - گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:اگر خدای نباشد ز بندهای خشنود - شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵:امیر ما عسل از دست خلق مینخورد - که زهر در قدح انگبین تواند بود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶:چه گنجها بنهادند و دیگری برداشت - چه رنجها بکِشیدند و دیگری آسود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:هزار سال به امید تو توانم بود - اگر مراد برآید هنوز باشد زود
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰:اهل دل زلف درازت رشته جان گفتهاند - زین حدیثم بوی جان آمد که ایشان گفتهاند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند - من خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵:رات اور دوسری باد گلریز شد و بر سر گل ژاله چکید - آب در جوی وز پیرامن جو سبزه دمید
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۶:قطعه مدح تو گردید ترک شد مکتوب - عفو فرما ز دعاگو که قلم دیر کشید
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵:هر که در راه تو اول قدم از خویش برید - هم به اول قدم آنجا که می خواست رسید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید - کز گلستان صفا بوی وفایی ندمید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۹:یارب این نامهسِیَهکردهی بیفایدهعُمْر - همچُنان، از کَرَمَت بَر نگرفتهست امید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷:باز این دل غمدیده به دام تو در افتاد - بس مرغ همایون که به تیر نظر افتاد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:زان گه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد - از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶:با باد لبت ساقی چون می به قدح ریزد - صد کشته به یک جرعه از خاک بر انگیزد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷:هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد - وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸:به حلقه که ز زلفت با خبر ببرد - خبر ز جان و دل و عقلها ز سر بیرد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳:چرا نسیم صبا خاک پاش میسپرد - چه دیدهاست برو زیر پا نمینگرد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۱:غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد - ازو درست نیاید غم غریبان خورد
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱:مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد - که عمر در سرِ تحصیلِ مال کرد و نخورد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷:به مجلسی که ز روی تو پرده برگیرند - چراغ و شمع برافروختن ز سر گیرند
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۴:چو همدمی و مصاحب بجای چنگ ای نی - تو آن نه ای که دل از صحبت تو برگیرند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:تو آن نهای که دل از صحبت تو برگیرند - و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸:بوی خوشت چو همدم باد سحر شود - حال دلم ز زلف تو آشفته تر شود
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۴:گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود - مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶:پری را دلبری چندین نباشد - ملک را بدخویی آیین نباشد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله فی مدح ابش بنت سعد:فلک را این همه تمکین نباشد - فروغ مهر و مه چندین نباشد
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۲:اگر صد دفتر شیرین بخوانی - گرانجان لایق تحسین نباشد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰:پیش روی تو ماه را چه وجود - که رخ تست ما هو المقصود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸:متکلف به نغمه در قرآن - حق بیازرد و خلق را بربود
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹:جان و لبش از صبح ازل همنفسانند - غافل ز نفسهای چنین هیچ کسانند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:این جا شکری هست که چندین مگسانند - یا بوالعجبی کاین همه صاحب هوسانند
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱:جهان بخواب و دمی چشم من نیاساید - چو دل بجای نباشد چگونه خواب آید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:به حسن دلبر من هیچ در نمیباید - جز این دقیقه که با دوستان نمیپاید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:فراق را دلی از سنگ سختتر باید - مرا دلیست که با شوق بر نمیآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:مرو به خواب که خوابت ز چشم بِرباید - گرت مشاهدهٔ خویش در خیال آید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰:حقیقتیست که دانا سرای عاریتی - ز بهر هشتن و پرداختن نفرماید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح صاحب دیوان:سفینهٔ حکمیات و نظم و نثر لطیف - که بارگاه ملوک و صدور را شاید
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۴:گمان مبر که جهان اعتماد را شاید - که بیعدم نبود هر چه در وجود آید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴:چو بار زیستن اهل درد نپسندید - چرا بقتله من خسته نیغ دیر کشید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ظاهرا در مدح صاحب دیوان است:به سمع خواجه رسانید اگر مجال بود - که ای خزانهٔ ارزاق را کف تو کلید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷:حلقه پیش رخ از طره آن به واشد - آفتابی دگر از جانب چین پیدا شد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:کی برست این گل خندان و چنین زیبا شد - آخر این غوره نوخاسته چون حلوا شد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲:دوستانم سگ تو میخوانند - دوستان قدر دوستان دانند
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۰:ترک دنیای دون بگیر کمال - تا جهانیت مرد دین خوانند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۲:آسیا سنگ ده هزار منی - به دور مرد از کمر بگردانند
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴:دوش چشمم ز فراق تو به خون تر میشد - آه من بی مه رویت به فلک بر میشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد - و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:دیدی که بار وعده خود را وفا نکرد - ما را بخویش خواند و بخلوت رها نکرد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۷:هرگز به باد زلف خود آن مه رها نکرد - کز هر طرف زدوش سری را جدا نکرد
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۶۴:دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود - دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۱:روی زیبای تو هر بار که در چشم تر آید - خوبتر باشد از آن ماه که در آب نماید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید - روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵:از برگ گل که نسیم عبیر میآید - نسیم اوست از آن دلپذیر میآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:که برگذشت که بوی عبیر میآید؟ - که میرود که چنین دلپذیر میآید؟
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:نه آنچنان به تو مشغولم ای بهشتیروی - که یادِ خویشتنم در ضمیر میآید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰:از سوز جان من آن بیوفا چه غم دارد - اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد - اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵:ساقی بیار باده که عید صیام شد - آن به که بود مانع رندی تمام شد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۱:مه طلعت ترا به تمامی غلام شد - در مطلع سخن سخن ما تمام شد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۶:وقتی مرید بود دل اکنون غلام شد - زلف بنی گرفت و گرفتار دام شد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:امروز در فراق تو دیگر به شام شد - ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۸:صوفی از رندان بپوشد می که در خلوت بنوشد - شد کهن بالای خمها خرقه اش تا کی بپوشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد - یا مگس را پر ببندد یا عسل را سر بپوشد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴:عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند - عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:پیش رویت دگران صورت بر دیوارند - نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵:عاشقان قصه های نو شنوید - که شما نیز عاشقان نوید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۷:بندگان را ز حد به در منواز - این سخن سهل تستری گوید
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:سبزه در باغ، گفتهاند: خوش است - داند آن کس که این سخن گوید
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۵:قدح بدور لیت پر ز خون دلی دارد - غمش میاد کز اینسان دلی بدست آرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:که میرود به شفاعت که دوست بازآرد - که عیش خلوت بی او کدورتی دارد
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:همای بر همه مرغان از آن شرف دارد - که استخوان خورد و جانور نیازارد
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:به رنج و سعی کسی نعمتی به چنگ آرد - دگر کس آید و بیسعی و رنج بردارد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶:گرچه سرو چمن از آب روانی دارد - نتوان پیش قدت گفت که جانی دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:آن شکرخنده که پرنوش دهانی دارد - نه دل من که دل خلق جهانی دارد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶:گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود - سلطان توئی کسی به تظلم کجا رود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود - مجنون از آستانه لیلی کجا رود؟
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:بسیار سالها به سر خاک ما رود - کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
-
کمال خجندی » قصاید » شمارهٔ ۲:ای بر کمال قدرت تو عقل کل گواه - بر بر لوح کبریایی تو توقیع لا اله
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۰:ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه - بر روی روز نقطه خالت شب سیاه
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:آن سرو ناز بین که چه خوش میرود به راه - وآن چشم آهوانه که چون میکند نگاه
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰:دهقان فضل عالم بردان هلال دین - آنی که جنه است چو خمی پرزگندم است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:یارا بهشت صحبت یاران همدم است - دیدار یار نامتناسب جهنم است
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳:گفتم چه کردهام که نگاهم نمیکنی؟ - وآن دوستی که داشتی اول چرا کم است؟
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۴:سوال کرد یکی از علای دین گلکار - که تو غلام نئی روی تو سیاه چراست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:اگر مراد تو ای دوست بیمرادی ماست - مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱:هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است - گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۶:جوان گوشه نشین شیرمرد راه خداست - که پیر خود نتواند ز گوشهای برخاست
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۲۴:از جناب رفیع داودی - گه سلیمانش آستان بوسید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸:ناگهان بانگ در سرای افتد - که فلان را محلِّ وعده رسید
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۲۸:به مجمعی که دف از قول خویش میزند لاف - جواب دادنی اش در نفس به بانگ بلند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۷:حریف عمر به سر برده در فسوق و فجور - به وقت مرگ پشیمان همی خورد سوگند
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۴:نیافرید خدایت به خلق حاجتمند - به شکر نعمت حق در به روی خلق مبند
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷:به کارهای گران مرد کاردیده فرست - که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۱:جز آه و ناله ندارم به عاشقی هنری - مرا زدست هنرهای خویشتن فریاد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و ستایش:جهان بر آب نهادهست و زندگی بر باد - غلام همّت آنم که دل بر او ننهاد
سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ اتابک ابوبکر بن سعد زنگی:به اتّفاق، دگر دل به کَس نباید داد - زِ خستگی که درین نوبت اتّفاق افتاد
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۹:فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن - وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۷:بر آنچه میگذرد دل منه که دجله بسی - پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۷:گفت فرهاد آقا به میر ولی - که رشیدیه را کنیم آباد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۲:به من عید شد مبارک باد - عیدی عاشقان چه خواهی داد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:جان من! جان من فدای تو باد - هیچت از دوستان نیاید یاد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۵:هر که دندان به خویشتن بنهاد - خیر دیگر به کس نخواهد داد
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:گر تضرع کنی و گر فریاد - دزد زر باز پس نخواهد داد
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۸:مرا هست اکثر غزل هفت بیت - چو گفتار سلمان نرفته زیاد
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴۴:شنیدم که بیوهزنی دردمند - همی گفت و رخ بر زمین مینهاد
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۱:آواز حزین سوزنی را - مشنو که کنند عیب بسیار
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۹:باغی است پر از گل معانی - دیوان کمال تازه اش دار
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:آمد گه آن که بوی گلزار - منسوخ کند گلاب عطار
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:شرط است جفا کشیدن از یار - خمر است و خمار و گلبن و خار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱:بردند پیمبران و پاکان - از بیادبان جفای بسیار
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۴:زاهد که درم گرفت و دینار - زاهدتر از او یکی به دست آر
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۳:سرهنگ لطیف خوی دل دار - بهتر ز فقیه مردم آزار
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۲:دو کمالند در جهان مشهور - یکی از اصفهان یکی ز خجند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۸:یاد دارم زِ پیرِ دانشمند - تو هم از من به یاد دار این پَند
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۴:هر که را باشد از تو بیم گزند - صورت امن ازو خیال مبند
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۳:نشنیدی که صوفییی میکوفت - زیرِ نعلینِ خویش میخی چند؟
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵:گرچه دانی که نشنوند بگوی - هر چه دانی ز نیکخواهی و پند
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۹:پسری را پدر وصیت کرد - کای جوانبخت یاد گیر این پند
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۴:ز شعر خویش جز وی و کلاهی - که هریک به قالبی و بی بهایند
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۸:کتاب از دست دادن سُستراییست - که اغلب خوی مردم بیوفاییست
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۹:اگر دانش به روزی در فزودی - ز نادان تنگروزیتر نبودی
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۷:دریغا گردن طاعت نهادن - گرش همراه بودی دست دادن
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵:حریف سفله در پایان مستی - نیندیشد ز روز تنگدستی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۴:به چشمِ خویش دیدم در بیابان - که آهسته سَبَق بُرد از شتابان
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۱:کردم از سید راگوی سوالی که ترا - هست جز رای و جز اندیشه سودای دگر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر - که من از دست تو فردا بروم جای دگر
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۲:کیسه مکن پر زر و سیم ای پسر - کیسه برانند درین رهگذر
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:چشمِ بداندیش که برکنده باد - عیب نماید، هنرش در نظر
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۶:به نی گفت در خانقه صوفیی - که دارند جمعی به بانگ هوس
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۶:به یک سال در جادویی ارمنی - میان دو شخص افکنَد دشمنی
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۹:به دیدارِ مردم شدن عیب نیست - ولیکن نه چندان که گویند: بس
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۶:سخن گرچه دلبند و شیرین بود - سزاوارِ تصدیق و تحسین بود
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱:دمی چند گفتم بر آرم به کام - دریغا که بگرفت راه نفس
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۳:موحد چه در پای ریزی زرش - چه شمشیر هندی نهی بر سرش
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۸:از کتابت مشو جلال ملول - قلم کاهلی به خط درکش
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۹:بهر بریان امیر زاده ما - گوسفندی خرید و فربه و خوش
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲:بر درِ کعبه سائلی دیدم - که همیگفت و میگرستی خَوش
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۶۵:به سمع شیخ محمد ایا صبا برسان - که باد پیرهن صبر ما ز دست تو چاک
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۲:کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش - وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۶۸:ای حافظ عندلیب آهنگ - آهنگ تو رفته نیم فرسنگ
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:ساقی بده آن شراب گلرنگ - مطرب بزن آن نوای بر چنگ
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۱:بجز معنی حسام ملت و دین - ای مفاخر به گوهر تو عقول
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۴:هر که آمد بر خدای قبول - نکند هیچش از خدا مشغول
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۲:زفاقه ره پر محنت و عذاب سفر - طباع مردم دانا بغایت است ملول
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:من ایستادهام اینک به خدمتت مشغول - مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:نشسته بودم و خاطر به خویشتن مشغول - در سرای به همکرده از خُروج و دُخول
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۴:موریئی کان علا دین سازد - گر کشد رود باشد امر محال
کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۸:این زمان در عزیز فی الحال - تا زمان دگر چه باشد حال
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۵:سایه پرورده را چه طاقت آن - که رود با مبارزان به قتال
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۷:حاجی کل از بر ما گرچه سوی قبله رفت - نیست ازو حاشا و کلا عازم بیت الحرام
سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۲۲ - وله ایضا:انا دلادل ابنة الکرم لابناء الکرام - اجلب الراحة والراح لقلب المستهام
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۸:کرد حکیمی ز نظامی سوال - کای بسر گنج معانی مقیم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۳:از لب او تاخیری بافتیم - آب حیات دگری یافتیم
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۶:دست دراز از پیِ یک حبّه سیم - به که بِبُرَّند به دانگی و نیم
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۲:نشسته بر دم حمام دیدم آن مه را - به گلرخان دگر گفتمش ز بعد سلام
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام - ز توبه خانه تنهایی آمدم بر بام
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام - تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:زهی سعادت من کهم تو آمدی به سلام - خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام - تو مُستریح و به افسوس میرود ایام
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۳:خطاب حاکم عادل مثال بارانست - چه در حدیقهٔ سلطان چه بر کنیسهٔ عام
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۴:ضرورت است که آحاد را سَری باشد - وگرنه مُلک نگیرد بههیچروی نظام
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:هر آن که گردشِ گیتی به کینِ او برخاست - به غیرِ مصلحتش رهبری کند ایّام
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۳:با اکبر مسگر به دکان گفتم من - زانگشت سیه شد به تنت پیراهن
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:بشنو به ارادت سخن پیر کهن - تا کار جهان را تو بدانی سر و بن
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۴:بود وقتی کمال اسماعیل - شرف روزگار اهل سخن
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۱:هیچ دانی که چیست دخل حرام - یا کدامست خرج نافرجام
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:تو که در بندِ خویشتن باشی - عشقبازِ دروغزن باشی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۶:چون در آید مِه از تویی به سخن - گرچه به دانی، اعتراض مکن
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۸:جواب گفته های ما به تبریز - که می گویند گاه و بیگاه
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۶:شبت خوش باد ای باد سحرگاه - که آوردی هوای زلف آن ماه
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸:زمان ضایع مکن در علم صورت - مگر چندان که در معنی بری راه
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۱:آن خوش پسر که بردند در مکتب نظامش - مشتاق اوست از جان دارد ورا گرامی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:صاحب نظر نباشد در بند نیکنامی - خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۵:به سمع معجری ای پیک عاشقان برسان - حدیث شوق ملاقات و آرزمندی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۷:چه باز در دلت آمد که مهر برکندی - چه شد که یار قدیم از نظر بیفکندی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۶:چو دیوان کمال افتد بدستت - نویس از شعر او چندانکه خواهی
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:ملامت کن مرا چندان که خواهی - که نتوان شستن از زنگی سیاهی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۷:دریاب کمال این سخن نازک و باریک - آزرده مکن خاطرت از کس سر مویی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۸:ای ولوله عشق تو به ره هرزه کویی - رندان سر کوی تو مست از تو به بویی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۵:گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی - چون زلف توام جان دمد از هر سو مویی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳:ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی - روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴:ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی - بیفایدهام پیش تو چون بیهده گویی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۰:عمارت چرا میکند چیم آقا - درین شهر ویران انده فزای
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۱:چنان زندگانی کن ای نیکرای - به وقتی که اقبال دادت خدای
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲:گفتههای لطیف بندهٔ خویش - بندهام گر به لطف میخوانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:بندهام گر به لطف میخوانی - حاکمی گر به قهر میرانی
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۴:گر تو قرآن بر این نَمَط خوانی - ببری رونقِ مسلمانی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳:محبت تو اماما فریضه چون روزه است - اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳:اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی - من از تو روی نپیچم که مستحب منی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۵:قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه - به کفر یا به شکایت برآید از دهنی
-
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۵:نی به آواز عود گفت نهفت - همه چشمیم تا برون آیی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰:تا کیام انتظار فرمایی - وقت نامد که روی بنمایی؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:همه چشمیم تا برون آیی - همه گوشیم تا چه فرمایی
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴:گفتم که بده بوسه ای حور نژاد - زان تنگ دهان که هیچ ازویم نگشاد
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:روی تو به فال دارم ای حور نژاد - زیرا که بدو بوسه همی نتوان داد
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:دادار که بر ما در قسمت بگشاد - بنیاد جهان چنانکه بایست نهاد
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۲:پیشِ که بر آورم ز دستت فریاد؟ - هم پیشِ تو از دستِ تو گر خواهم داد
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:گفتم که چه ریزد ز لبت گفت قند - گفتم که چه خیزدت ز مو گفت کمند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:در چشم من آمد آن سهی سرو بلند - بربود دلم ز دست و در پای افکند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:در خرقهٔ توبه آمدم روزی چند - چشمم به دهان واعظ و گوش به پند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:گویند مرو در پی آن سرو بلند - انگشتنمای خلق بودن تا چند؟
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:در چشم من آمد آن سهی سرو بلند - بربود دلم ز دست و در پای فکند
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹۱:پند است خطاب مهتران آن گه بند - چون پند دهند و نشنوی بند نهند
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷:گفتم که چه شوم تیغ تو را گفت سپر - گفتم که ز تیرت چه کنم گفت حذر
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:گفتم که: به رویت چه کنم؟ گفت: نظر - گفتم که: به کویت چه کنم؟ گفت: گذر
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷:هرچند که هست عالم از خوبان پر - شیرازی و کازرونی و دشتی و لُر
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷:فرق است میانِ آن که یارش در بر - تا آن که دو چشمِ انتظارش بر در
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:گفتم روزم گفت بدین روز مناز - گفتم که شبم گفت مکن قصه دراز
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:تا سر نکنم در سرت ای مایهٔ ناز - کوته نکنم ز دامنت دست نیاز
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:نامردم اگر زنم سر از مهر تو باز - خواهی بکشم به هجر و خواهی بنواز
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵:شمعی که به رخسار نکو بودی گرم - دید آن رخ و چون موم شدش آن دل نرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:خورشید رخا من به کمند تو درم - بارت بکشم به جان و جورت ببرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:هر سروقدی که بگذرد در نظرم - در هیأت او خیره بماند بصرم
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:گفتم بچه ماند مژه ات گفت سنان - گفتم که چو قدم چه بود گفت کمان
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۲:گفتم که چه خواهی که دهم گفت که جان - گفتم که چه خواهی که دهی گفت امان
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:یرلیغ ده ای خسرو خوبان جهان - تا پیش قدت چنگ زند سرو روان
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:امروز که دستگاه داری و توان - بیخی که بر سعادت آرد بنشان
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:گفتم چه خورم در طلبت؟ گفت که خون - گفتم چه بود حال دلم؟ گفت جنون
سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۳ - مجلس سوم:بر درگه عزّتت همه خلق زبون - کس را نرسد که این چرا و آن چون
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:در ملک وجودم بجز از دوست مجو - در خانه دل نیست کسی غیر از او
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳:چون جاه و جلال و حسن و رنگ آمد و بو - آخر دل آدمی نه سنگست و نه رو
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:گفتم چه زنم در غم تو گفت که آه - گفتم چه کنم در پی تو گفت نگاه
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه - آه از تو که در وصف نمیآیی آه
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:ای آنکه تویی سوار در هر هنری - از وعده اسب دادیم دی خبری
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:گفتم چشمم گفت مگر بی بصری - گفتم جانم گفت ز دستم نبری
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵:گفتم بکنم توبه ز صاحبنظری - باشد که بلای عشق گردد سپری
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:هر روز به شیوهای و لطفی دگری - چندانکه نگه میکنمت خوبتری
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:فردا که به نامهٔ سیه درنگری - بس دست تحسر که به دندان ببری
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:گویند که دوش شحنگان تتری - دزدی بگرفتند به صد حیلهگری
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۹:با قامتت ای لاله رخ سوسن بوی - از جای رود چو آب سرو لب جوی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۴:با مردم سهل خوی دشخوار مگوی - با آن که در صلح زند جنگ مجوی
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۴۰:زلف تو که داشت عادت دل شکنی - میگفت به مشگ از پریشان سخنی
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:در وهم نیاید که چه شیرین دهنی - اینست که دور از لب و دندان منی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۹:مردی نه به قوتست و شمشیرزنی - آنست که جوری که توانی نکنی
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۶:ماری تو که هر که را ببینی، بزنی - یا بوم که هر کجا نشینی، بکنی
-
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:گفتم جانا گفت بگو گر مردی - گفتم مردم گفت که نیکو کردی
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:گفتم قمرت گفت به چشمش گردی - گفتم شکرت گفت به چشمش خوردی
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:کی دانستم که بیخطا برگردی؟ - برگشتی و خون مستمندان خوردی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵:مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باشد - می از کشتن نمیترسم رها کن تا بر آن باشد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸:ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد - مارینا ولی ما را میانی هست و آن هم بی نشان باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:سرِ جانان ندارد هر که او را خوفِ جان باشد - به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۱:نه هر بیرون که بپسندی درونش همچنان باشد - بسا حلوای صابونی که زهرش در میان باشد
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۳:هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود - هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود - هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵:گر خردمند از اوباش جفایی بیند - تا دل خویش نیازارد و درهم نشود
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۱:گر هنرمند از اوباش جفایی بیند - تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۰:هر گل که ز خاک من بروید - عاشق شود آنکه آن ببوید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۶:ای غرّه به رحمت خداوند - در رحمتِ او، کسی چه گوید؟
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۹:با روی تو چیست جنت و هور - هر چیز نکو نماید از دور
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:پروانه نمیشکیبد از دور - ور قصد کند بسوزدش نور
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰:بیاید بر آن دیده بگریست زار - که محروم ماند ز دیدار یار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۴:خداوند کشور خطا میکند - شب و روز ضایع به خمر و خمار
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۰:بزرگی نماند بر آن پایدار - که مردم به چشمش نمایند خوار
سعدی » گلستان » دیباچه:کرم بین و لطف خداوندگار - گنه بنده کرده است و او شرمسار
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۰:نمانَد ستمکارِ بدروزگار - بماند بر او لعنتِ پایدار
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:حریفِ ترشرویِ ناسازگار - چو خواهد شدن دست پیشش مدار
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:ز خود بهتری جوی و فرصت شمار - که با چون خودی گم کنی روزگار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۳ - رسالهٔ نصیحة الملوک [۷۶-۱۵۱]:چو ما را به غفلت بشد روزگار - تو باری دمی چند فرصت شمار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۳ - رسالهٔ نصیحة الملوک [۷۶-۱۵۱]:چو بیداد کردی توقع مدار - که نامت به نیکی رود در دیار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:در این ورطه کشتی فرو شد هزار - که پیدا نشد تختهای بر کنار
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۱:بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر - گاه میرفتم به دیده گاه میرفتم بسر
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۳:می خورد خونم به شوخی شاد و خندان آن پسر - شیر مادر می خورد پنداری و مال پدر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:آفتاب است آن پریرخ؟ یا ملائک؟ یا بشر؟ - قامت است آن؟ یا قیامت؟ یا الف؟ یا نیشکر؟
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲:بر فروز امشب به طلعت مجلس ای ماه منیر - گو بکش خودرا چراغ از رشک وشمع از غم بمیر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر - قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۳:تو آن شاخ گلی ای شوخ دلبر - که آریست به آب دیده در بر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۹:الا تا ننگری در روی نیکو - که آن جسمست و جانش خوی نیکو
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۰:جوان سخت رو در راه باید - که با پیران بیقوّت بپاید
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۷:حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن - که بر زانو زنی دست تغابن
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۳:چو کنعان را طبیعت بی هنر بود - پیمبرزادگی قدرش نیفزود
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۴:چراغ عمر ندارد فروغ بی رخ پار - کراس زهره که بیند طلوع انور یار
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمسالدین محمد جوینی صاحب دیوان:به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار - که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم:کجا همی روَد این شاهد شکر گفتار؟ - چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار؟
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰:تو آن نهای که به جور از تو روی برپیچند - گناه تست و من استادهام به استغفار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:برای ختم سخن دست بر دعا داریم - امیدوار قبول از مهیمن غفار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن - زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:چو رنج بَرنَتَوانی گرفتن از رنجور - قدم زِ رفتن و پرسیدنش دریغ مَدار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷:نگین ختم رسالت پیمبر عربی - شفیع روز قیامت محمد مختار
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۹:نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار - امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۷:چهره ام دیده چه حاصل که به خون کرد نگار - که برون نقش و نگارست و درون ناله زار
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار - خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹:خوش نسیمی است بوی صحبت یار - خوش نعیمی است وصل بی اغیار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۵:عنکبوت ضعیف نتواند - که رود چون درندگان به شکار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۸:هاونا گفتم از چه مینالی - وز چه فریاد میکنی هموار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰:هر که مشهور شد به بیادبی - دگر از وی امید خیر مدار
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱:هر که را، جامه پارسا، بینی - پارسا دان و نیکمرد انگار
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲:عذرِ تقصیرِ خدمت، آوردم - که ندارم به طاعت استظهار
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸:گفتِ عالِم به گوشِ جان بشنو - ور نماند به گفتنش کردار
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۲:نخورَد شیر، نیمخوردهٔ سگ - ور بمیرد به سختی اندر غار
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸:خر که کمتر نهند بر وی بار - بیشک آسودهتر کند رفتار
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲۵:بلبلا! مژدهٔ بهار بیار - خبر ِ بد به بوم باز گذار
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۸:اندک اندک به هم شود بسیار - دانه دانه است غله در انبار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۱ - در تقریر دیباچه:ایستاده سفینه ای بر خشک - بحرهای روان در آن بسیار
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱:دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار - ساقی بیا که کار تو داری شراب آر
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۷:عاشق کند مشاهده حق بروی یار - باری چنان طلب کن و عشقی چنین بیار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶:فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل - کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳:دل رفت و نماند عقل و تدبیر - دلبر به جفا نکرده تقصیر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:آن کیست که میرود به نخجیر - پای دل دوستان به زنجیر
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۹:ما در این شهر ملولیم و از این قوم نغور - دور از این جمع پریشان و ز دلها شده دور
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور - قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴:آرزو برده ام که چشم تو باز - کشدم که به عشره گاه به ناز
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴:کشت چشم تو ام به شیوه و ناز - نظری سوی کشتگان انداز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:ای به خلق از جهانیان ممتاز - چشم خلقی به روی خوب تو باز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:متقلب درون جامه ناز - چه خبر دارد از شبان دراز
سعدی » گلستان » دیباچه:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بینشان چه گوید باز؟
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۸:آن که چون پسته دیدمش همه مغز - پوست بر پوست بود همچو پیاز
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بینشان چه گوید باز
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۹:چو عشق آمد ای عقل خیز و گریز - که خاشاک نکند به آتش ستیز
سعدی » گلستان » دیباچه:چو جنگ آوری با کسی برستیز - که از وی گزیرت بود یا گریز
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۹:مژه تیزست و غمزه نیز و تو نیز - ریختی خون عاشقان به ستیز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:ساقی سیمتن چه خسبی خیز - آب شادی بر آتش غم ریز
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۰:نیست از سوز تو جان را نه گریز - سر ندارد ز سر خنجر تیز تو ستیز
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۳:مرغک از بیضه برون آید و روزی طلبد - و آدمیبچه ندارد خبر و عقل و تمیز
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲:آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش - بی گنهی که او کشد من بکشم غرامتش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش - هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳:آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش - چشم من روشن به روی اوست گفتم روشنش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷:چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش - چشم بد را گفتم الحمدی بدم پیرامنش
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۴:به خواب آن لعل میگون دیده ام دوش - هنوز از ذوق آنم مست و مدهوش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:خطا کردی به قول دشمنان گوش - که عهد دوستان کردی فراموش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:قیامت باشد آن قامت در آغوش - شراب سلسبیل از چشمه نوش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:یکی را دست حسرت بر بناگوش - یکی با آن که میخواهد در آغوش
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۱:نگویند از سر بازیچه حرفی - کز آن پندی نگیرد صاحبِ هوش
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۷:فراموشت نکرد ایزد در آن حال - که بودی نطفهٔ مدفون و مدهوش
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۲:رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش - آشنا ناشده بیگانه شد از عاشق خویش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:گردن افراشتهام بر فلک از طالع خویش - کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش - من بیکار گرفتار هوای دل خویش
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:شاهد آنجا که روَد، حرمت و عزّت بیند - ور برانند به قهرش پدر و مادر و خویش
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۴:مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش - که من از دست تو خواهم گرفت خودسر خویش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:دلی که دید که غایب شدهست از این درویش - گرفته از سر مستی و عاشقی سر خویش
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۳:به شکر آنکه تو در خانهای و اهلت پیش - نظر دریغ مدار از مسافر درویش
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۵:کنار آب و لب جویبار و گوشه باغ - خوش است با صنمی سرو قد به شرط فراغ
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلم - نخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغ
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۵:اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسنگ - دهان نو به شکر نسبتی است ننگا ننگ
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:مکن فراخرَوی در عمل، اگر خواهی - که وقتِ رفعِ تو، باشد مجالِ دشمن تنگ
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷:ز رویم وقت کشتن می رود رنگ - که میترسم بگیر تیغ او زنگ
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲۲:برو با دوستان آسوده بنشین - چو بینی در میان دشمنان جنگ
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۶:سگی را لقمهای هرگز فراموش - نگردد ور زنی صَد نوبتش سنگ
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۱:بی تو مرا خواب و خیال وصال - آن همه خوابست به چشم و خیال
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در تنبیه و موعظه:إِنَّ هَوَی النَّفْسِ یَقُدُّ الْعِقال - لا یَتَهَدّیٰ وَ یَعِی ما یُقال
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲:پری به حسن و لطافت نداشت با همه حال - هر آنچه در رخ تست ای مه خجسته جمال
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال - شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - پند و موعظه:توانگری نه به مال است پیش اهل کمال - که مال تا لب گور است و بعد از آن اَعمال
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۹:چنانکه مشرق و مغرب به هم نپیوندند - میان عالم و جاهل تألفست محال
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱:کَسان که تلخیِ حاجت نیازمودَستَند - تُرُش کنند و بِتابند روی از اهلِ سؤال
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:قرار بر کفِ آزادگان نگیرد مال - نه صبر در دلِ عاشق نه آبْ در غربال
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸:مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاصل - بیا ساقی و مگذارم درین اندیشه باطل
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:گرم بازآمدی محبوبِ سیماندامِ سنگیندل - گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گِل
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۹:مرا گویند عاشق گرد و بیدل - چه کار آید مرا تحصیل حاصل
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۶:چه نیکو گفت ابراهیم ادهم - چو ترک مُلک و دولت کرد و خاتم
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:شکم زندانِ باد است ای خردمند - ندارد هیچ عاقل باد در بند
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:نباید بستن اندر چیز و کس دل - که دل برداشتن کاریست مشکل
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۹:باز در عشق یکی دل به غلامی دادم - خواجه را گو که بیاید به مبارکبادم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:من از آن روز که در بند توام آزادم - پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۵:بر آمد جان ز شوق آن دهانم - بر آوردی به هیچ ای دوست جانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:مرا تا نقره باشد میفشانم - تو را تا بوسه باشد میستانم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۸:بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم - در باغ وصل از گل روی تو برخوریم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۱:ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم - کز چرخ شیشه باز جگر خون چو ساغریم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۷:ما با غم تو خرم و آسودهخاطریم - زآن لب به کام ما شکری نی و شاکریم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:بگذار تا مقابل روی تو بگذریم - دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۰:بی تو نفسی که زنده مانم - اگر می کشیم سزای آنم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۹:خال ب نسته داغ جانم - دل سوخته اینه و کشته آنم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:گر دست دهد هزار جانم - در پای مبارکت فشانم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۵:ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید نتوانم - دو چشم دیگری خواهم که از غیرت بپوشانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم - قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۸:را که هست ز ساعد در آستین پرسیم - به پول کهنه نیرزند مفلسان قدیم
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح:نظر که با همه داری به چشم بخشایش - درر که بر همه باری ز ابر کف کریم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۶:چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو بنشینم - که سیری نیست از رویت مرا چندان که میبینم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم - به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۱:رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم - گر بدانی که ز هجر تو چسان میگذرانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم - رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۶:روز نشاطست و عیش باده بیارید و جام - زآنکه به جان آمدم در غم ناموس و نام
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام - روی تو دیدن به صبح روز نماید تمام
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱:ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام - ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۷:روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم - گرنه از صبر از هجر تو به هر لحظه درم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم - خبر از پای ندارم که زمین میسپرم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۰:شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم - همنی دار که خود را بر بار اندازم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:از تو با مصلحت خویش نمیپردازم - همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸:نظر از مدعیان بر تو نمیاندازم - تا نگویند که من با تو نظر میبازم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۲:صحبت یارِ بهشتیست پُر از ناز و نعیم - ای خوش آن دم که به ما آید از آن روضه نسیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم - خواب در روضهٔ رضوان نکند اهل نعیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم - الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:سالک راه خدا پادشه ملک سخن - ای ز الفاظ تو آفاق پر از درّ یتیم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۳:صد جان ز لبت بوام گیرم - تا پیش تو دم بدم بمیرم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۹:گر کام خود از لبت بگیرم - چون خضر به سالها نمیرم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵:گر من ز محبتت بمیرم - دامن به قیامتت بگیرم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۵:عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم - نام و نشان مقبلی شد به غم تو حاصلم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم - میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم - مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۶:عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم - وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم
سعدی » گلستان » دیباچه:ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم - وز هر چه گفتهاند و شنیدیم و خواندهایم
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم - وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۸:عید می آید و وقتست که در مه نگریم - پرده برگی که از مه به تو مشتاق تریم
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۳:آن ستمدیده ندیدی که به خونخواره چه گفت - ملکا جور مکن چون به جوار تو دریم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۰:گر گذاری که با تو در نگویم - خاک پایت به چشم ها بخریم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:ما دل دوستان به جان بخریم - ور جهان دشمن است غم نخوریم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۹:ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم - دل به بیهوده بدگوی چرا رنجانیم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۶:ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم - خال مشکین ترا دانه دلها دانیم
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴:خلق در ملک خدای از همه جنسی باشد - حاکمان خرده نگیرند که ما رندانیم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۰:من و درد تو آنگه باد مرهم - نباشد این قدر دردی مرا هم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:رفیق مهربان و یار همدم - همه کس دوست میدارند و من هم
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در ستایش امیرانکیانو:بسی صورت بگردیدست عالم - وزین صورت بگردد عاقبت هم
سعدی » گلستان » دیباچه:در این مدت که ما را وقت خوش بود - ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲:من آن مورم که در پایم بمالند - نه زنبورم که از دستم بنالند
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۶:پسندیدهست بخشایش ولیکن - منه بر ریش خلقآزار مرهم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۱:بار اشکم دید و شد بر من رحیم - سائلان را دوست میدارد کریم
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۶:گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی - در همه سنگی نباشد زر و سیم
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۲:تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوان - بازآ که دل شود ز وصال تو شادمان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر:این منتی بر اهل زمین بود از آسمان - وین رحمت خدای جهان بود بر جهان
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴:چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و شیوه این - الوداع ای زهد و تقوی الفراق ای عقل و دین
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵:در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دین - بار در پیچیدهام هذا جنون العاشقین
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین - عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین
سعدی » مواعظ » مراثی » در زوال خلافت بنیعباس:آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین - بر زوال ملک مستعصم امیرالمؤمنین
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۵:چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن - گر اختیار کنی خاک پاش بوسیدن
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۲:خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن - به باد روی دلارام باده نوشیدن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵:میان باغ حرام است بی تو گردیدن - که خار با تو مرا به که بی تو گل چیدن
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۸:خاک پایت دوست دارد روی من - نیست عیب ای دوستان حب الوطن
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۹:سرو می ماند به قد یار من - ز خاک پای سرو از آن رو شد چمن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:یا رب آن روی است یا برگ سمن - یا رب آن قد است یا سرو چمن
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۵:ای خداوندان طاق و طمطراق - صحبت دنیا نمیارزد فراق
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۷:دل است جایش و با دیده فتاده به خون - بدین خوشیم که باری از این دو نیست برون
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۷:مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون - هوای شاهد و می کی رود ز سر بیرون
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:نشان بخت بلند است و طالع میمون - علی الصباح نظر بر جمال روزافزون
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷:ز نشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندان - شکرست آن نه لبها گهرست آن نه دندان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان - دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۰:سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ازو نشان - پیش من آدمی نشین آتش جان من نشان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳:سخت به ذوق میدهد باد ز بوستان نشان - صبح دمید و روز شد خیز و چراغ وانشان
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۱:سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذقن - تشنه را جان سوزد آری چون به چاه افتد رسن
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۵:گر بدانستی که خواهد مرد ناگه در میان - جامه چندین کی تنیدی پیله گرد خویشتن
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶:طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن - برد از دهان ننگ نو ننگ شکر سخن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن - با شهد میرود ز دهانت به در سخن
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۰:قدمت آن با الف با سرو سیمین - بگویم راست هم آنی و هم این
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۵:په جویست آن روان در فر شیرین - که پرسد دیر دیر از یار دیرین
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:به است آن یا زنخ یا سیب سیمین - لب است آن یا شکر یا جان شیرین
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۶:ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان - ما را به ما گذارید باران و مهربانان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان - کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۶:نیست بازی با رخ او عشق پنهان باختن - با چنان رخ غایبانه نیست آسان باختن
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن - با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹:چو در جان کرد و دل جا غمزه تو - میان مردمش خواننده جادو
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۳:زهی زان قامت رعنای دلجو - که چون سرو ایستاده بر لب جو
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۳:نداند قدر حسنت کس به از تو - که خاک پای خود روبی به گیسو
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:من از دست کمانداران ابرو - نمییارم گذر کردن به هر سو
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۰:با تو در دل نبایدم رخ ماه - رخ نیارد شدن به خانه ماه
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۵:شوربختان به آرزو خواهند - مُقبلان را زوال نعمت و جاه
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۱:مردکی خشک مغز را دیدم - رفته در پوستین صاحب جاه
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۵:ای به ناموس کرده جامه سپید - بهر پندار خلق و نامه سیاه
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۲:برهگذار قد بار دیدم از ناگاه - کدام قد الفی بود در میانه راه
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۲:مرا که روی تو بینم چه حاجت است - که کسی نظر نکند با وجود گل به گیاه
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - درستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:در بهشت گشادند در جهان ناگاه - خدا به چشم عنایت به خلق کرد نگاه
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۵:دو بامداد اگر آید کسی به خدمتِ شاه - سِیُم، هرآینه در وی کند به لطف نگاه
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۸:گر سر طلبی بر درت آریم به دیده - چون اشک همه جانب کوی تو دیده
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:ای یار جفا کردهٔ پیوند بریده - این بود وفاداری و عهد تو ندیده؟
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۲:آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی - در پیش و پس ز جانها با او روان سپاهی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:نشنیدهام که ماهی، بر سر نَهَد کُلاهی - یا سرو با جوانان، هرگز رَوَد به راهی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۳:از در خویش مرا بر در غیری ببری - باز گویی به در غیر چرا میگذری
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۹:بر سر راه طلب بافت گدانی گهری - یعنی از اهل دلی بیسرو پائی نظری
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۸:گر بری دست به آئینه و در خود نگری - ببری دست ز عشاق به صاحب نظری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵:بخت آیینه ندارم که در او مینگری - خاک بازار نیرزم که بر او میگذری
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱:خواستم تا زحلی گویمت از روی قیاس - بازگویم نه که صدباره ازو نحس تری
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۲:دامن جامه که در خار مغیلان بگرفت - گر تو خواهی که به تندی برهانی بدری
سعدی » گلستان » دیباچه:ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند - تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۶:ای آفتاب روی تو در اوج دلبری - پروانه چراغ رخت شمع خاوری
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۵:دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری - کردی پری به شیشه همین است ساحری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳:ای برق اگر به گوشه آن بام بگذری - آنجا که باد زهره ندارد خبر بری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱:رفتی و همچنان به خیال من اندری - گویی که در برابر چشمم مصوری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴:کس درنیامدهست بدین خوبی از دری - دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸:هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری - بار دوم ز بار نخستین نکوتری
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در پند و اندرز:ای نفس اگر به دیدهٔ تحقیق بنگری - درویشی اختیار کنی بر توانگری
سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۱۹ - وله ایضا:یا ملوک الجمال رفقا باسری - یا صحاة ارحموا تقلب سکری
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۳:غماز را به حضرت سلطان که راه داد؟ - همصحبت تو همچو تو باید هنروری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۲:ای دهان تو قند و لب همه می - قند پیش لب تو لیس بشی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۹:با تو ه را نمی رسد دعوی - شاهدند آن دو رخ برینه معنی
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - پند:ای که پنجاه رفت و در خوابی - مگر این پنج روزه دریابی
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۵:هر که بیمشورت کند تدبیر - غالبش بر غرض نیاید تیر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۶:ای پسندیده حیف بر درویش - از برای قبول و منصب خویش
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۱:ای زبردستِ زیردستآزار - گرم تا کی بماند این بازار؟
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۷:گر نشیند فرشتهای با دیو - وحشت آموزد و خیانت و ریو
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۳:ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای - به حدیثی بگشای آن لب و لطفی بنمای
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۳ - در ستایش ترکان خاتون و پسرش اتابک محمد:چه دعا گویمت ای سایهٔ میمون همای - یارب این سایه بسی بر سر اسلام بپای
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۰:تا تو فرمان نبری خلق به فرمان نروند - هرگزش نیک نباشد بد نیکی فرمای
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۰:باز به ناز کش مرا چیست که ناز میکنی - ناز نمیکنم دگر گونی و باز میکنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲:چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی - چون که به بخت ما رسد این همه ناز میکنی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۱:باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشکبوی - در شب تاریک چون رفتی برآن راه چو موی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱:وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی - گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۸:بده ساقی شراب ارغوانی - که بی می خوش نباشد زندگانی
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:اگر خود هفت سُبْع از بر بخوانی - چو آشفتی الف ب ت ندانی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۰:بر گل به پای سرو چو رفتار میکنی - از لطف پای نازکت افگار میکنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱:سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی - طوطی خموش به چو تو گفتار میکنی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۳:به کوی عشق باشی شیرمردی - اگر باشد به رویت گرد دردی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۵:مپرس از من که هیچم یاد کردی - که خود هیچم فرامش مینگردی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۸:تب چرا درد سر آورد به نازکبدنی - که چو گل تاب نیاورد به جز پیرهنی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹:راز معشوق حدیثیست نهانداشتنی - ای صبا پیش کس از قصه ما دم نزنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی - یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایتِ شمارهٔ ۴۲:لافِ سرپنجگی و دعویِ مَردی بگذار - عاجزِ نفسِ فرومایه چه مَردی چه زنی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۹:ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی - ثنای حسن نو او گفت او بود ثانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۶:نگویم آب و گل است آن وجود روحانی - بدین کمال نباشد جمال انسانی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱:مقابلت نکند با حجر به پیشانی - مگر کسی که تهور کند به نادانی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۳:کرم به جای فروماندگان چو نتوانی - مروتست نه چندانکه خود فرومانی
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۰:ز بخت، رویتُرُشکرده، پیشِ یارِ عزیز - مرو، که عیش بر او نیز تلخ گردانی
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۹:ز قدر و شوکتِ سلطان نگشت چیزی کم - از التفات به مهمانسرایِ دهقانی
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱:ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی - که از دهانش به در می کنند دندانی
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:توانگران را وقف است و نذر و مهمانی - زکات و فطره و اعتاق و هدی و قربانی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۲:تن در پی جان میرود ای بخت کجایی - موقوف تو ماندیم که راهی بنمایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:مشتاق توام با همه جوری و جفایی - محبوب منی با همه جرمی و خطایی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۵:از دست کسی بستده هر روز عطایی - معذور بدارندش یک روز جفایی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۴:تا نیک ندانی که سخن عین صواب است - باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶:چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی - به ناز و شیوه نسوزی مرا و نگدازی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۶:اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی - کنند در قدمت عاشقان سراندازی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷:امیدوارم اگر صد رهم بیندازی - که بار دیگرم از روی لطف بنوازی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:تو خود به صحبت امثال ما نپردازی - نظر به حال پریشان ما نیندازی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸:خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی - به دولت تو گنه میکند به انبازی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۸:خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی - به دولت تو گنه میکند به انبازی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۱:چه لطف است این که با من مینمایی - لب نازک پرسش میگشایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲:تو با این لطف طبع و دلربایی - چنین سنگین دل و سرکش چرایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:گرم راحت رسانی ور گزایی - محبت بر محبت میفزایی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴:خداوندان نعمت را کرم هست - ولیکن صبر به بر بینوایی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵:طبیبی را حکایت کرد پیری - که میگردد سرم چون آسیایی
سعدی » گلستان » دیباچه:بمانَد سالها این نظم و ترتیب - ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۵:خواهم بر تو بردن تن را که شد خیالی - باری برم خیالی چون نیستم وصالی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵:هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی - الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۷:دارم ز ابروان تو چشم عنایتی - کز نازم ار کُشی، نکنندم حمایتی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱:ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی - حق را به روزگار تو با ما عنایتی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۰:دست ندارم از تو من گرچه ز پایم افکنی - تیزترم به دوستی گر همه تیغ میزنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶:کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی - یک نفس از درون من خیمه به در نمیزنی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۳:سالها گر بنویسم صفت مشتاقی - ماند از شوق تو صد ساله حکایت باقی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۷:به قلم راست نیاید صفت مشتاقی - سادَتی اِحْتَرقَ القَلْبُ مِنَ الاَشْواقِ
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۴:سیمین بدنی سرو قدی پسته دهانی - هر وصف که آید به زبانم به از آنی
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است:بربود دلم در چمنی سرو روانی - زرین کمری، سیمبری، موی میانی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۹:ای طفل که دفع مگس از خود نتوانی - هر چند که بالغ شدی آخر نه تو آنی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۸:عاشقی و بی دلی بیدلبری - این همه دارم غربی بر سری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶:جور بر من میپسندد دلبری - زور با من میکند زورآوری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:سرو بستانی تو یا مه یا پری - یا ملک یا دفتر صورتگری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷:هرگز این صورت کند صورتگری - یا چنین شاهد بود در کشوری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۹:قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی - گره به دریا برسی قطره نبی دریایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳:تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی - کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۱:کدام سر که ندارد دماغ سودایی - کدام دل که بود خالی از تمنایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:دریچهای ز بهشتش به روی بگشایی - که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - تنبیه و موعظت:دریغ روز جوانی و عهد برنایی - نشاط کودکی و عیش خویشتن رایی
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تغزل و ستایش صاحب دیوان:شبی و شمعی و گویندهای و زیبایی - ندارم از همه عالم دگر تمنایی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳:امید عافیت آنگه بود موافق عقل - که نبض را به طبیعت شناس بنمایی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۶:ضمیر مصلحت اندیش هر چه پیش آید - به تجربت بزند بر محک دانایی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۸:امید عافیت آن گه بود موافق عقل - که نبض را به طبیعت شناس بنمایی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۲:گر از در به تیم برانی نو دانی - اگر کشته خویش خوانی تو خوانی
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:اگر لذت ترک لذت بدانی - دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۶:گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی - تا نیابی نظر اهل صفا هیچ کسی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:گر درون سوختهای با تو برآرد نفسی - چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۹:گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی دری - پیش هر حوری ز آب دیده باشد کوثری
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:آن نه من باشم که روزِ جنگ بینی پشت من - آن منم گر در میانِ خاک و خون بینی سری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۱:گر تو دل ما سوختی از آتش دوری - ما بی تو به دل بر نزدیم آب صبوری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:ما بی تو به دل بر نزدیم آب صبوری - چون سنگدلان دل بنهادیم به دوری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۹:مپوشان روی خود ای شوخ خود رای - تو چشمی چشم بر عشاق بگشای
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۲:نخواهی کَز بزرگان جُور بینی - عزیزِ من، به خُردان بَرببخشای
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۴:من کیستم که ورزم سودای چون تو باری - حیف أبدم که گردی مشغول خاکساری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:چون است حال بستان ای باد نوبهاری - کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:عمری به بوی یاری کردیم انتظاری - زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۰:نشان خاک پای او اگر می یافتم جایی - سرم می گشت در پائیش غلطان دیده در پایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی - دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:چه روی است آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی - گواهی میدهد صورت بر اخلاقش به زیبایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰:نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی - که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۱:نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد کسی - در نظرت جهان و جان نیست به قیمت خسی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۲:یار گرفتهام بسی، چون تو ندیدهام کسی - شمع چنین نیامدهست، از در هیچ مجلسی
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۳:وصال اوست بخت ما نبینم آن به بیداری - خیالش دولتست ای دل تو باری دولتی داری
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۱:چو نفس آرام میگیرد چه در قصری چه در غاری - چو خواب آمد چه بر تختی چه در پایان دیواری
-
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۷:هر لحظه غمزهها به جفا نیز میکنی - باز این چه فتنههاست که انگیز میکنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳:دیدار مینمایی و پرهیز میکنی - بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۹:دیدار مینمایی و پرهیز میکنی - بازارِ خویش و آتشِ ما تیز میکنی